loading...

وبلاگ رسمی

بازدید : 350
شنبه 1 شهريور 1399 زمان : 14:42

اما این بهره را کاهش خواهد داد.بلندی ممکن است فقط برای صداهایی با انرژی عمدهhigh-frequency ناخوشایند شود. این شاید فقط برای بلندی صداهایlow-frequency اتفاق بیفتد یا ممکن است برای صداهایی با شکل خیالی وسیع اتفاق بیفتد. اگر به نظر برسد که مشکل فقط از یک محدوده فرکانسی ریشه می گیرد این ضروری قیمت سمعک است که OSPL90 فقط در این محدوده کاهش یابد با فرض اینکه سمعک درجاتی از انعطاف پذیری را دارد.بیمار را در معرض یک جاروب تون خالص در OSPL90 گذاشتن، توسط یک آنالیزگر بهره گوش واقعی یک بررسی رو در رو را فراهم می کند در محدوده فرکانسی که مسئول بلندی بیش از اندازه است.این شاید برای تغییرات مشخص شده در مرحله پایین خوشایند باشد اگر سمعک این اجازه را بدهد.

اگر بیمار می تواند نویز را تحمل کند، اما می خواهد به این بلندی که اغلب هست که نباشد.یک تغییر در ویژگی های ورودی-خروجی می تواند شرایط را بهبود بخشد.میزان فشردگی برای سطح بالای ورودی حدود 65dbSPL باید افزایش یابد.این ممکن است نیاز باشدکه میزان فشردگی برای صداهایی با شدت سطوح پایین افزایش یابد.به هر حال باید مطمئن بود که سطوح خروجی برای سیگنالهای گفتاری در حدود65dbSPL راحت باقی می ماند. در سمعک های چندکاناله، میزان فشردگی می تواند در همه کانالها افزایش یابد. اگر شما از بعضی نسخه معقول شروع کنید جایی که کانالهای مختلف، میزان فشردگی تعیین شده، شاید افزایش همه میزان های فشردگی به وسیله یکسان، معقول باشد.برای مثال؛ افزایش همه میزان های فشردگی به وسیله 50%

اگر همه نویزهایی که خیلی بلند هستند، قویاhigh-frequency چیره شده باشند یا قویا Low-frequency چیره شده باشد، افزایش میزان فشردگی فقط در کانالهایی که عامل مشکل هستند بیشتر معقول به نظر می رسد.

نویز زمینه، درک گفتار را مشکل می کند:

اگر شکایت ابتدایی بلندی نویز نباشد اما بیشتر تاثیر که نویز بر درک گفتار دارد باشد، راه حل متفاوت است.

اگر نویز آزاردهنده یک طیف داشته باشد که متفاوت از گفتار است، بعضی از افزایش های کوچک در درک گفتار ممکن است به وسیله مقادیر مختلف فشردگی به کاررفته در محدوده های فرکانسی متفاوت انجام شود.

اگر نویز آزاردهندهLow-frequency باشد(نویز ترافیک، بعضی نویز های ماشینی) افزایش مقدار فشردگیLow-frequency یا افزودن یک فیلتر سادهLow-frequency کمک کننده خواهد بود.اگر نویز در مقایسه با گفتار high-frequency باشد(اغلب صداهای بهم فشرده) افزایش میزان فشردگی high-frequency برای دست یابی به پاسخ TILL یا فیلتر سادهhigh-frequency کمک کننده خواهد بود.

اگر نویز دارای طیف مشابه به گفتار باشد، که متاسفانه ، مورد عادی هست و گفتار یک بلندی و کیفیت صدای رضایت بخش داشته باشد، سپس درک گفتار به وسیله استفاده از یک میکروفون دور که با سیستم انتقال بی سیم بهبود خواهد یافت.

افرادی که دور هستند راحت تر از افراد نزدیک درک می کنند:

سطوح شدت بالاتر به وسیله افرادی که نزدیک هستند شاید باعث فشردگی زیاد یا حتی اعوجاج شود.یک راه حل عملی این است که خروجی را تا حداکثر افزایش دهیم و یا از قله چیده شده به محدوده فشردگی تغییر دهیم.

بازدید : 393
سه شنبه 28 مرداد 1399 زمان : 12:27

شرگ و کارمون(1990) نشان دادند که آسیب یکطرفه مسیرهای مرکزی شنوایی،سبب بروز سه نوع اختلال در AEPها می شود که عبارتنداز:
1.تشعشعات آکوستیکی:کاهش یکطرفه در پتانسیل های ناشی از منابع دو قطبی با زمان قیمت سمعک نهفتگی متوسط و حذف پتانسیل های ناشی از منابع دو قطبی رادیال(شعاعی) و مجاور و یا در مماس با انها.
2.قشر اولیه شنوایی: کاهش یکطرفه در پتانسیل های ناشی از منابع دو قطبی شعاعی و مجاور با زمان نهفتگی متوسط یا دیررس.
3.مناطق ارتباطاتی شنیداری: MLAEPهای طبیعی همراه با کاهش ناشی از منابع شعاعی N150با زمان نهغتگی متوسط و حفظ پتانسیل های ناشی ازمنابعدو قطبی مماس یا مجاور با زمان نهفتگی طولانی.
تعداد الکترودهایی که در نمونه برداری فضایی MLAEPها مورد استفاده قرار می گیرد،در تعیین اثر ضایعاتCNSاز جمله تومورهای فضاگیر و یا نارسایی های عروقی بر روی این پتانسیل ها نقش مهمی دارند.مثلا در مطالعات اولیه،الکترودها در مکان های محدودی در سطح مراکز اسکالپ (پوست سر) جاسازی می شوند،بنابراین نتایج اینمطالعات محدود می شده است.در برخی مطالعات برای بررسی تاثیرات ضایعه مغزی بر MLAEPها ،الکترود را روی لوب تمپورال قرار نمی دادندو از الکترود مرجع هم استفاده نمی کردند و در نتیجه اطلاعات معتبری بدست نمی آمد.در مطالعه پروینگ و همکاران(1980)، MLAEPها را در یک بیمار مبتلا به آگنوزی شنیداری(ناتوانی در تشخیص اهمیت تحریکات شنیداری)ثبت شد. CTاسکن، اندازه گیری فشار خون و تصویربرداری با ماده حاجب رادیواکتیو در بافت ها، ضایعه را ثابت کرد.پاسخ طبیعی Pa ثبت شد.اگرچه Paمنشا روانی دارداما MLAEP تولید انحصاری ندارد و تنها حاصل قشر اولیه شنیداری نمی باشد.درمطالعه ی ازدمارو همکاران (1982)، بیمار مبتلا به کم شنوایی قشری مورد بررسی قرار گرفت.ABRاز وی ثبت شد،اما قله ی Pa با زمان نهفتگی متوسط حذف شد.در CTاسکن مشخص شد که حذف قله ی Pa در MLAEP، بدلیل هماتوم و انفارکتوس لوب های تمپورال راست و چپ می باشد.با این حال،تفسیر از اعتبار چندانی برخوردار نمی باشد،چون ممکن است که تغییرات قبلی ناشی از اختلال در ساختارهای تحت قشری(ساب کورتیکال)،عامل این امر باشد.در مطالعه ی کراوس (1982)،19بیمار دارای اختلال لوب تمپورال بررسی شدند.Na-Np در نیمکره درگیر کاهش یافت. تفاوت های بین فردی در ارزیابی های دامنهو مداخلات عضلانی سبب شد که از این روش،به عنوان روش بالینی مطمئن در تشخیص افراد مبتلا به اختلالات لوب تمپورال استفاده نشود.مطالعه ی تانکا(1991) که بر روی دو بیمار مبتلا به افت مرکزی ناشی از ضایعات عروقی دو طرفه درسطح پوتامن هسته های عدسی مغز نشان داد که آستانه های رفتاری از محدوده متوسط تا شدید(عمیق) می باشد،امواج1تا6در ABRسالم می باشد و نیز حذف کامل جز Pa در پتانسیل های میان رس به صورت دوطرفه مشاهده می شود.همچنین LLAEP(ترکیب P2وN1)،نیز حفظ شده است.در مطالعه وودز و همکاران(1984) که گروهی ازبیماران دارای اختلال تمپورال دو طرفه بود،نشان دادکه این افراد دارای کم شنوایی قشری نمی باشند.پس نمی توان گفت که منبع تولید اولیه ی MLAEP و LLAEP منحصرا در قشر شنوایی می باشد.ناهنجاری در MLAEP ممکن است که بدلیل آسیب های قشری و تحت قشری باشد که به سمت شاخه ی هسته های تالامیک گسترش می یابد.ناهنجاری در N1با زمان نهفتگی دیررس که از ناحیه مرکزی پوست سرثبت میشودفممکن است که به دلیل گسترش ضایعه به سمت نواحی چندگانه ی لوب پاریتال تحتانی باشد.در مطالعه وودز و همکاران(1987) که بر روی زنی با ناشنوایی قشری(که بدلیل ضایعه ی ارثی لوب تمپورال راست و چپ ایجاد شده بود و ناشی از انسداد دو طرفه ی شاخه تمپورال خلفی شریان مغزی میانی بود) انجام شد،انواع AEP با زمان نهفتگی متوسط و دیر رس(P2،N2وP1) ثبت شد.آستانه های رفتاری صوت خالص در ناحیهمتوسط تا شدید قرار داشت و تمایز شنیداری وجود نداشت.این نتایج، تاحدودی منشا تولید MLAEP و LLAEP را بیان می نماید.

بازدید : 485
دوشنبه 27 مرداد 1399 زمان : 15:21


نقش مادر در زبان آموزي كودكان
شيــــــــــوه هاي پيش از تكلـــــم :
كودك پيش از تكلم از سه شيوه براي فهماندن غرض و منظور خود استفاده ميكند. اين شيوه ها عبارتند از: قیمت سمعک گريه و فرياد، اداي صداهاي نامشخص و اشارات.( مهمترين قسمت همان شيوه دوم است زيرا پس از چندي بصورت صداهاي مشخص و بامعنا يعني لغات در مي آيد.)
۱- گــــريه و فـــــــــرياد :
در روزهاي نخست زندگي بيشتر صداهايي كه از كودك شنيده مي شود به صورت گريه و فرياد است. در طي هفته اول گريه در فواصل نامنظمي ظاهرمي شود. نوزاد بدون هيچ گونه علت ظاهري گريه مي كند. اما يك مرتبه گريه يا خود به خود و يا در نتيجه توجه مادر قطع مي شود.
۲- صــــــــدهاي غيــــــــــر مشخص :
در ماههاي اول زندگي علاوه بر گريه صداهاي نامشخص ديگري شنيده ميشود اين صداها را نياموخته است بلكه بخودي خود آنها را ظاهر ميسازد و چه خوبست بدانيم كه اين صداها عموميت دارند و در تمام اقوام و ملل و نژادها ديده ميشوند بطوريكه حتي كودكان كر نيز اينگونه صداها را نشان ميدهند. كودك اغلب هنگامي كه تنهاست و افراد ديگري نيست كه او را مشغول كنند به ايجاد اين صداها مي پردازند. شنيدن صداي كودك براي خود او لذت بخش است و به همين سبب است كه اغلب با شنيدن صداي خود تبسم مي كند و گاهي نيز مي خندد. كودكان ناشنوا نيز در ابتدا مانند كودكان سالم اين گونه صداها را ايجاد مي كنند ولي چون صداي خود را نمي شنوند تا از آن لذت ببرند پس از چندي دست از ايجاد صدا بر مي دارند.
۳- اشـــــــــــــــاره :
در ابتدا كودك به موازات اشاره، صداهايي نيز ايجاد مي كند و مي خواهد با كمك اين دو منظور خود را براي ديگران آشكار سازد ولي رفته رفته پي مي برد كه تنها با اشاره نيز مي توان منظور خود را آشكار ساخت ولي اگر اشاره وي فهميده نشود او از گريه براي فهماندن غرض خود كمك مي گيرد. اما در مورد زمان سخن گويي بايد بگوييم كه بسياري از كودكان طبيعتاً بين 12 و 18 ماهگي براي تكلم آماده مي شوند و چنانچه كودك در اين دورة آمادگي زبان باز نكند ممكن است از نظر عاطفي براي وي اختلالاتي دست دهد زيرا نمي تواند خواسته ها و احساسات خود را بيان كند. و در آموزش زبان سن 1- 3 سالگي بسيار مهم است از آن بابت كه اين سن دوره تقليد از بزرگسالان است و آنچه را كه آنها بگويند او ادايش را در مي آورد . از آنجا كه مادر بيش از افراد ديگر با كودك در ارتباط است. بنابراين نقش مادر در آموزش زبان به كودك را نبايد ناديده گرفت.
مادر در آموزش زبان بايد نكاتي را مورد نظر داشته باشد كه اهم آنها عبارتند از :
۱- بيان كلمات از ساده به مشكل باشد، از كلمات يك هجايي شروع كند تا بتدريج بتوان كلمات چند هجايي را به او آموخت.
۲- با كودك با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمي غليظ . البته اين امر مانع آن نيست كه مادر درست و صحيح حرف بزند.
۳- از كلماتي استفاده كند كه بيشتر مورد نياز كودكند.
۴- بيان عبارات سريع نباشد كه انتقالش به ذهن كودك با دشواري هايي همراه است .
۵- عبارات طولاني به كار نبرد .
۶- در حين صحبت اگر كودك دچار خطائي شد با فرمي آن را اصلاح كند .و كودك را تنبيه و تمسخر نكند .
۷- اصلاح تلفظ بايد از زماني شروع شود كه كودك صداهاي حروف را از هم تشخيص ميدهد .
۸- هرگز كلمه اي را به حساب اين كه از آن خوشش مي آيد غلط تلفظ نكنيم .

بازدید : 374
دوشنبه 27 مرداد 1399 زمان : 10:21

سلولها به آسيب يااسترس درمحيط خارجي باتغيير دادن جزييات بيوشيميايي داخلي عكس العمل نشان مي دهند .واكنش سلولي براي استرس ازافزايش سطح انواع واكنش اكسيژني (ROS (تشكيل شده است .
درنوت قبليROSقبل ازعمل جراحي درگوش داخلي نشان مي دهد كه مرگ سلول به سن وابسته است.
افزايش سطح ROSدر سلولها از فعاليت پروتئين مشخص كه سيگنال را ازسيتوپلاسم سلول به هسته حمل سایت مي كنند.پروتئين ميتواند بيان ژن راكه براي مرگ سلول ضروري است را آغازكند .هويت بيشتر ژنها ناشناخته اما پايدار وثابت است .انسداد بيان ژن جديد وتركيب پروتئين جديد مانع مرگ سلول خواهد شد.
گام بعدي درفرايند مرگ سلول درگير شدن درتغيير ميتوكندري سلولهاست .ميتوكندري اندامك كوچك درداخل مسئول توليد انرژي است كه نيرو وتوان كلي براي فرايند بيوشيميايي سلول است .كليدشيميايي در توليد انرژي سيتوكروم است.درسلولهاي سالم سيتوكروم در ميتوكندري محصورشده است.درطول مرگ سلول روزنه كوچك در ميتوكندري تشكيل ميشود كه اجازه تراوش سيتوكروم به سيتوپلاسم رامي دهد .
حضور سيتوكروم درسيتوپلاسم در پاتولوژي اتفاق مي افتد ،مكانيسم بيوشيميايي مثل سيگنالهاي مرگ شرح داده شده است .آمادگي سلول به تعدادميتوكندري بستگي دارد.سلولهاي مويي شبيه ديگر گيرنده هاي حسي فعاليت متابوليكي بالايي دارندو محتوي تعداد بيشتري ميتوكندري هستند.
آزاد شدن سیتوکروم از میتوکندری فعالیت پروتئین های شناخته شده مثل caspaseاجزای نهایی در مرگ سلول است . محتوای سلول های سالم بیشتر مولکولهایcaspase در حالت غیر فعال هستند . عملکردcaspase شبیه مولکولهای scissor هاست.
آنها کل سلول را پخش می کنند وتکه کوچکی از پروتئین را می برند . از این طریق فعالیت caspase ساختار پروتئین سلول و متابولیک و ماده ژنتیک آن را تخریب می کند . در مرحله آخر مرگ سلول DNA بریده می شود
تمامی فرایند مرگ سلول می تواند سریع پیش رود . در بیشتر موارد زمان سپری شده در معرض محرک مضرر قرار می گیرد و فاز آخر مرگ بین 1 تا 2 ساعت است .
برنامه ریزی مرگ سلول در گوش داخلی :
سلول های مویی در گوش جنین انسان محصول 8 تا 10 هفته دوران جنينی است بعد از تولد توانایی مویی حداقل اصل زنده ماندن در تمام محدوده زندگی انسان هاست به عنوان مثال بیشتر افراد 80 ساله می توانند بهبود یابند . و شنیدن منجر به فرد افراد 80 ساله بوسیله سلولهای مویی است . نمونه مشابه سازه های سلولهای دراز عمری در بشتر نواحي مغزي مشاهده شده است . نورونها در مغز جنينی تولید می شوند در تمام مراحل زندگی زنده می مانند . بشتر مردم فقدان سلولهای مویی و نورون در زمان سالخوردگی تجربه می کنند سلول های مویی پس از در معرض صدا قرار گرفتن یاداروهای اتوتاكسيک از بین می برند . چگونه سلولها می میرند ؟
اخیرا مدرک های زیادی نشان می دهد که سلولهای پس از آسیب آکوستیکی یا در اثر داروهای اتوتاکسیک از طریق آپوپتوز از بین می روند .
سلولهای مویی در اثر صدا یا داروها از بین می روند . ویژگی معین آپوپتوز آزاد شدن سیتوکروم از میتوکندری و فعالیت کاسپس
و تنزل پروتئین درون سلول و DNA و تکرار ی وياوقوع هسته تکه تكه شده را شامل می شود .
مرگ برنامه ریزی شده سلول در سلول هایی مویی ROS, CJUN N_teminal kinase , Jnk

بازدید : 400
يکشنبه 5 مرداد 1399 زمان : 11:01

پورت هم تراز(هم سطح) مربوط به هم ترازی و تنظیم چند پورت در سطح افقی است.تغییر ±20 درجه در عمده الگوهای دایرکشنالی دلخواه،قابل قبول می باشد، در حالی که تغییرات بیشتر بر روی موثر بودن این طراحی،اثر گذار است(ریکتز،2000).هم ادیولوژیست و هم سازنده سمعک،مسئول تضمین نتیجه هستند،که چالش برای فیتینگ در اطفال و افراد بزرگسال است،برای اطمینان از اینکه امکان ندارد که سر همیشه بسمت گوینده باشد.خواننده این مطالب به فصل 36برای ارزیابی عملکرد دایرکشنال بوسیله ی جعبه ی مطالب سمعک اینجا کلیک کنید،ارجاع داده می شود.

مبنای کاندیداتوری بایستی برای افراد تعیین شود.انتظار بهبود نسبت سیگنال به نویز در همه ی شنوندگان جالب خواهد بود،در حالی که فواید هر تکنولوژی بایستی با معایب آن در تعادل باشد.سیستم میکروفون دایرکشنال ممکن است که از توانایی شنیدن صداهای از جهات دیگر بکاهد درنتیجه مدارهای نویز بیشتر و نسبت به نوع جایگزین آن،هزینه بردارتر می شود.همچنین ممکن است که فواید میکروفون های دایرکشنال در دنیای شنیداری واقعی قابل تشخیص نباشد.در یک سری از مطالعات،گزارش شده که فایده ی دایرکشنالیتی بدست آمده در آزمایشگاه ها،در عمل و در همان شرایط قابل تشخیص نمی باشد(والدن و همکاران،2003).فاکتورهای آموزشی(تربیتی)،علایم بینایی و دایرکشنالی(بعلت عدم هم ترازی پورت ) الزامی می شود.

کاهنده نویز:

کاهش نویز به عنوان یکی ویژگی در سمعک ها،از دهه1970،در دسترس بوده است.ورژن های جدیدتر آنالوگ شامل یک کلید تون(مثلN-H) که برای فیلتر فرکانس های پایین طراحی شده است،به عنوان کاهش محسوس تقویت فرکانس های پایین زمینه به کار می رود.برنامه های پردازشی جدید که به عنوان کاهنده نویز شامل فیلترهای تطبیقی(مثل مدار مانهاتان(بوسیله ی شرکت آرگسی)،تراکم تطبیقی(بوسیله ی شرکت تلکس) ئتراکم فرکانمسی پایین(ASPبوسیله ی شرکت زیمنس) می باشد.بهرحال این سیستم ها بهبود قابل انتظازی در درک گفتار در زمینه ی نویز را فراهم نمی نمایند(بنتلر و همکاران،1993).

با استفاده از پردازش دیجیتالی سیگنال در سطح گوش سممعک ها،یک دوره ی یک ثانیه ای از کاهش نویز را ارائه می دهد.برنامه های کاهش نویز دیجیتالی(DNR)،اخیرا بوسیله ی اکثر سازندگان سمعک،مورد استفاده قرار می گیرد.رشد الگوریتمی(دیجیتالی) بوسیله ی هر کدام از روش ها فرق می کند،بهرحال این الگوریتم ها در هدف مشترک سهیم هستند که بین نویز محیطی و سیگنال گفتاری تمایز قایل می شوند وبلافاصله نویز را کاهش می دهند.در تولید اولیه ی DNR،همه ی سازندگان از یک پایه ی مدولاسیون نزدیک همراه این کار استفاده می کنند.بدان مهناست که سیگنال های مشاهده شده در میکروفون ها،برای تمایز ،آنالیز می شوند بطوری که مدولاسیون در نوسان دامنه(یا موجی شکل) مشابه آن هایی باشد که در گفتار مشاهده می گردد.همزمان در سال 193،اچ دبیلو دودلی،در آزمایشگاه بل،مشاهده کرد که سیگنال گفتاری بوسیله ی مدولاسیون (با تغییر ملایم در رزونانس صوتی)،شکل طیفی صدای تولید شده بوسیله ی مکانیسم صوتی شکل می گیرد.

منبع:

https://tehransafir.com/

بازدید : 491
سه شنبه 31 تير 1399 زمان : 13:05

هنگام تاثیر عملکرد سمعک با استفاده از RECD +coupler فارکتورهای زیادی را باید در نظر گرفت .

از انجایی که پیش بینی های گوش واقعی بر اساس مقادیر اندازه گیری شده درکوپلر صورت می گیرد مشکلات ناشی از فیدبک که مانع عملکرد مطلوب سمعک در حالت استفاده معمول ( ولوم کنترل در حالت استفاده عادی تنظیم شده باشد ) میشود نشان داده نخواهد شد. بنا بر این باید قالب روی گوش بچه باشد و سمعک او هم در حالت استفاده معمول تنظیم شده باشد. اگر فیدبک رخ داد ممکن است قالب یا سمعک احتباج به بررسی و تنظیم مجدد داشته باشد. بعد از تنظیم مجدد با ید دوباره اندازه گیریهای کوپلر تکرار شوند .پیشنهاد میشود با هر بار تعویض قالب تجویز سمعک یا به طور سالانه RECD را دوباره ارز یابی کرد و تنظیمات مجدد سمعک را بر اساس مقادیر جدید RECD انجام داد.

REAR به دست امده از طریق کوپلر RECD+2CC را میتوان با target های مشخص شده بر اساس سن در متد dsl مقایسه کرد .

برسی قابل شنیدن بودن گفتار در سطوح ورودی مختلف ( مثلا ارام / متوسط / بلند ) باعث میشود تا ادیولوژیست درک بهتری از وضعیت شنوایی فرد در شرایط مختلف داشته باشد .شکل 10-4 نتایج تایید عملکرد سمعک با استفاده از روش DSL را نشان می دهد دایره های توخالی حساسیت شنوایی در گوش راست ،علامت + targetتعیین شده برای out put و منطقه ی هاشور خورده range گفتار تقویت شده که حدودا 30db است را نشان می دهد.

منحنی بالای تصویر بیانگر حداکثر خروجی سمعک در سطح T.M است علامتهای * targetهای تعیین شده برای حداکثر خروجی هستند .

در این مثال پاسخ های سمعک در محدوده ی 250-4000Hz هستند و همگی به target تعیین شده نزدیک اند ولی در فرکانس 6000Hz اجزای بسیار آرام گفتار بالاتر از آستانه قرار دارد .ارزیابی قابلیت شنیدن گفتار در سطوح مختلف بسیار سودمند است چون در زندگی روزمره گفتار در یک سطح شدت ثابت ارائه نمی شود .تفاوت های فاصله بین طرفین مکالمه سطح شدت صدایی را که به میکروفون شنونده می رسد تحت تاثیر قرار میدهد اطمینان از قابل شنیدن بودن گفتار در تمام موقعیتها برای بچه ها یی که در حال یادگیری زبان و گفتار هستند بسیار مهم است وضعیت شنوایی تقویت شده برای گفتار آرام (55dbspl)و بلند (75dbspl)را نشان می دهد.

در این سمعک همهی اصوات گفتاری بالاتر از آستانه شنوایی هستند و به جز گفتار آهسته (محدوده ی هاشورخورده ی افقی)و همان گونه که انتظاری می رود گفتار باند (محدوده ی هاشور خورده عمومی)در بالای تصویر است اما peak های منحنی مربوط به گفتار بلند در زیر منحنی مربوط به حداکثر خروجی قرار دارند.

بازدید : 400
دوشنبه 30 تير 1399 زمان : 12:37

گوش داخلي پستانداران متشكل از يك سري مجاري و ساك هاي غشايي (لابيرنت غشايي) است كه درون پوششي استخواني (لابيرنت استخواني) قرار گرفته اند . لابيرنت ايتخواني نيز درون استخوان تمپورال قرار د ارد. لابيرنت غشايي محتوي اپي تليوم حسي شنوايي و دهليزي است و درون آن مايع آندولنف قرار دارد. تركيب يوني مايع آندولنف به مايعات درون سلولي نزديك است يعني داراي غلظت بالاي پتاسيم (K+) و غظت پايين سديم (Na+) است. بين لابيرنت غشايي و استخواني نيز مايع لنف وجود دارد كه غلظت سديم آن بالا و غلظت پتاسيم ان پايين است و از اين حيث با خرید سمعک مايعات خارج سلولي و مغزي ـ نخاعي مشابه مي باشد. براي حفظ اين اختلاف يوني بين آندولنف و پري لنف، لابيرنت غشايي توسط يك لايه اپي تليومي داراي چندين نقطه اتصال، احاطه گرديده است.

حلزون

شكل3-2 نشان دهنده اسكن الكترون ميكروسكوپيك و مقطع عرضي حلزون پستانداران است. ساختار اصلي حلزون در تمام موجودات مشابه است. مجراي حلزون به 3 فضاي جداگانه با نام هاي اسكالا وستيبولي و اسكالاتيمپاني كه محتوي پري لنف هستند و اسكالامديا كه داراي آندولنف است، تقسيم مي شود.

به مرز غشايي اسكالامديا همراه با اندام كورتي، مجراي حلزوني غشايي نيز اطلاق مي شود. بخش پايه اي اين مجرا (وستيبولار سكوم) از طريق مجراي ريونينز با ساكول در ار تباط است. در راس حلزون نيز مجراي حلزوني مسدود است و اسكالاوستيبولي و اسكالاتيمپاني از طريق هليكوترما به يكديگر مرتبط مي شوند . در بخش Aاز شكل 4-2 منطقه راسي حلزون موش صحرايي نمايش داده شده است. بخش B اين شكل نيز الگوي كلي حلزون انسان را نشان مي د هد كه طولي در حدود 35 ميلي متر داشته و 5/2 دور حول يك محور مي چرخد.

اسكالامديا توسط غشاي رايسنر از اسكالا وستيبولي جدا مي شود.غشاي رايسنر از سكوي مارپيچي تا ستيغ دهليزي ليگامان حلقوي امتداد مي يابد. موقعيت غشاي رايسنر را مي توان در مقطع عرضي شكل هاي 1-2 و 3-2 ملاحظه نمود. سلول هاي اپي تليومي غشاي رايسنر توسط دسموزوم هاي متعدد (اتصالات نازك) به هم وصل شده اند تا غلظت يوني و پتانسيل مثبت آندولنف حفظ شود.

غشاي تكتوريال

در شكل 5-2 نماي شماتيك از اندام كورتي نشان داده شده است. همچنان كه در شكل نمايش داده شده، در حالت هنجار غشاي تكتوريال روي اپي تليوم حسي را مي پوشاند. البته در تمام بافت هاي ثابت شده، غشاي تكتوريال دتخوش انقباض شديد و اعوجاج در ساختار مي شود و بنابراين دستيابي به حجم هنجار، جايگاه و ساختار دقيق آن به آساني ممكن نيست.

در وضعيت ثابت نشده، به نظر مي رسد كه غشاي تكتوريال حالت ژله اي نرم دارد و ضخامت آن از قاعده به راس حلزون افزايش مي يابد. همان طور كه در شكل 5-2 نشان داده شده، زاويه مژك دار راس سلول هاي مويي خارجي به سطح تحتاني غشاي تكتوريال متصل مي شوند. اين حالت در مورد سلول هاي مويي داخلي صدق نمي كند و زوايد راسي اين سلول ها در فضاي ساب تكتوريال آزاد مي باشند.

غشاي قاعده اي

غشاي قاعده اي از سمت داخل به تيغه استخواني مارپيچي و از سمت خارج به ليگامان حلقوي متصل است. اين غشاء از مواد فيبروز، سلول هاي مزوتليال و عروق خوني كوچك تشكيل شده است.حركت كف استخوانچه ركابي روي دريچه بيضي نوسانات فشاري ايجاد مي كند كه به اسكالاوستيبولي و اسكالامديا منتقل شده و با گذر از مجراي حلزوني به اسكالاتيمپاني ختم مي شود

تغييرات فشار ايجاد شده با حركت رو به خارج دريچه گرد مرتفع مي شود و بدون وجود اين دريچه، امكان جابجايي مايعات

بازدید : 545
شنبه 28 تير 1399 زمان : 15:58

یک برش از یک استخوان تمپورال طبیعی انسانی در سطح مجرای خارجی شنوایی (EAM)، و مجرای داخلی شنوایی (IAM) را نشان می دهد. نمایش سه بعدی از حفره گوش میانی با یک جعبه مستطیلی شکل قابل مقایسه است. بخش بالایی بوسیله پرده صماخ یک صفحه نازک از استخوان که حفره گوش میانی را از مغز در فرورفتگی میانی جمجمه جدا می کند- تشکیل می شود. بخش پایینی بوسیله استخوان هیپوتیمپانوم (hypotympanum) شکل می گیرد که باعث جدا کردن حفره گوش میانی از برآمدگی سمعک ژوگولار یا گردنی (jugular bulb) می شود.

دیواره ها (4 دیواره) به ترتیب بوسیله پرده و غشای صماخ (بخش جانبی)، حلزون گوش (C) و بخش دهلیزی (V) (میانی)، سلول های هوایی ماستوئیدی (زیرگوشی) (m)، (خلفی) و شیپوراستاش (ET ) (بخش قدامی)ف تشکیل می گردند. خلفی ترین بخش ماستوئید، بعنوان یک برآمدگی در پشت لاله گوش ظاهر می شود. در حفره گوش میانی (ME)، بخش های استخوانچه (یعنی مانبریوم) استخوان چکشی [MM] متصل به پرده صماخ، زائده بزرگ استخوان سندانی [I[ و استخوان رکابی (S) قابل رویت هستند. شیب عمودی عصب هفتم جمجمه ای (یعنی عصب صورت) در میان استخوان گیجگاهی در دیواره خلفی حفره گوش میانی قابل مشاهده است. بخش حلزونی و بخش دهلیزی عصب هشتم جمجمه ای (یعنی عصب دهلیزی- حلزونی) در IAM قابل رویت می باشد. حلزون گوش (در لاتین به معنی حلزون و صدف نرم تنان) از یک کانال مارپیچ تشکیل شده است که در انسان، دو و نیم دور حول یک هسته مرکزی اسفنجی بنام مادیولوی (modiolus) می چرخد. با جداسازی حلزون گوش از وسط، مادیولوین (M) قرار گرفته در مرکز نمونه و پنج بخش شعاعی در میان چرخش ها و پیچ های حلزون و مایع پر کننده فضا (یعنی اسکالا و سیتبولی (SV)، اسکالا تیمپانی (ST) و اسکالا مریا (SM)) دیده می شود. اجسام سلول های گانکلیون مارپیچی (یعنی نورون های اولیه شنوایی) در کانال روزتنال (rc)، کانال مارپیچی که در اطراف مادیولوس (M) قرار گرفته است، یافت می شوند.

زائده های مرکزی (یعنی آکسونها) سلول های گانگلیونی، بخش حلزونی عصب دهلیزی- حلزونی (هشتمین عصب) را تشکیل می دهند که استخوان تمپورال در پایه بخش حلزونی خارج می شود.

فضاهای مایع در حلزون گوش:

اسکالا وستیبولی و اسکالا تیمپانی،هر دو با پری لنف- مایعی که دارای غلظت پایینی از یون پتاسیم و غلظت بالایی از یون سدیم است ، پر می شود. این مایع از لحاظ ترکیبات یونی شبیه مایع مغزی – نخاعی (CSF) می باشد. در پایه حلزون گوش، دریچه بیضی و گرد، روزنه هایی از گوش میانی به دهلیز حلزون گوش ، به ترتیب فراهم می کند. سکوی استخوان رکابی به شدت در دریچه بیضی بوسیله لیگامنت حلقوی نگهداری می شود. دریچه گرد بوسیله غشایی نسبتاً نازک و نیمه تراوای دریچه گرد، شبه می شود. نزدیک به پایه اسکالاتیمپانی، مجرای حلزونی، اکالاتیمپانی را به فضای CFS در جمجمه متصل می کند. اسکالاهای تیمپانی و ویستبولی با یکدیگر در راس بخش حلزونی، از طریق هلیکوترما، در ارتباط هستند

بازدید : 670
چهارشنبه 25 تير 1399 زمان : 11:07

مدت زمان پایه برای ثبت به محرک مورد استفاده بستگی دارد. برای محرک کلیک، پایه ی زمانی نسبتا کوتاه 0 تا 4 میلی ثانیه برای ثبت ECOG معمولا بیشتر از میزان مورد کفایت است. برای محرک تون برست طولانی تر، پتانسیل های CM و SP در طول تداوم تون رخ می دهد و در نتیجه پنجره زمانی طولانی تری برای سمعک بدست آوردن اجزای پاسخ مورد نیاز بود.

میزان تقویت و میانگین گیری سیگنال که ضروری است به محل ثبت بستگی دارد. مناطق نزدیکتر به منبع پتانسیل (مانند پرومونتوری) نسبت به مکان های ثبت دورتر از منبع (مانند کانال گوش) معمولا پاسخ هایی با دامنه بزرگتر با نسبت سیگنال به نویز بهتری تولید خواهد کرد. در نتیجه تقویت بیشتر و جاروب های بیشتری مورد نیاز خواهد بود. در مکان های محیطی تر برای مثال در جایگذاری کانال گوش 100000 بهره و 2000 جاروب یا بیشتر معمول خواهد بود. درحالی که برای ثبت TT میزان تقویت و تعداد جاروب کمتری مورد نیاز است. به علاوه، تعداد جاروب های موردنیاز با شدت محرک و میزان کم شنوایی تغییر خواهد کرد. یعنی وقتی دامنه پاسخ کوچک تر است، میانگین گیری بیشتری مورد نیاز است.

معمولا ECOG با استفاده از فیلترینگ میان گذر ثبت می شود. فرکانس های قطع فیلتر میان گذر بسته به نوع محرک مورد استفاده برای ثبت پاسخ و پارامترهای ویژه ی مورد نظر تغییر می کند. ABR معمولا با استفاده از فیلتر میان گذر 100 تا 300 هرتز ثبت می شود. این پارامترها می توانند برای ثبت قله ی ₁N از ECOG اندازه گیری شده در پاسخ به محرک کلیک استفاده شوند. اگر ثبت AP و SP از ECOG مورد نظر است باید از فیلتر میان گذر عریض تری استفاده کرد. به دلیل اینکه SP لزوما یک پتانسیل DC است. معمولا در منابع نقاط قطع فیلتر بالا گذر تقریبا 3 تا 5 هرتز و نقاط قطع فیلتر پایین گذر معمولا 3 تا 5 کیلو هرتز بیان می شود. وقتی محرک کلیک برای برانگیختن پاسخ استفاده می شود تغییر آرام آرتیفکت با تغییر جهت خط پایه در طول دوره ی ثبت می تواند مشکل زا باشد، بویژه وقتی که از محرک تون برست به جای کلیک برای ثبت SP استفاده شود.

پارامترهای محرک ECOG صوتی

معمولا تحویل صدا با استفاده از ایرفون اینسرت انجام می شود. برای بعضی ثبت ها tip اینسرت برای اتصال تیوب تحویل صدا به کانال گوش استفاده می شود و این اتصال را اصلاح کند تا ان را جزئی از الکترود ثبت گرداند. در سایر موارد، tip فوم گوشی اینسرت برای نگه داشتن الکترود ثبت در جایش استفاده می شود. به دلیل اینکه معمولا مبدل ایرفون اینسرت نزدیک به انتهای الکترود ثبت قرار می گیرد، آرتیفکت محرک می تواند قابل توجه و مشکل زا باشد. باید مراقب باشیم که تا حد ممکن مبدل ها را از پایانه های الکترود ثبت دور نگه داریم و یا از سپر الکترومغناطیسی اطراف خود مبدل استفاده کنیم

بازدید : 512
سه شنبه 24 تير 1399 زمان : 12:22

دوم:رفلكس اكوستيك صداهاي ورودي با سطوح بالا را در كوش با شنوايي طبيعي تضعيف ميكند. واين رفلكس معمولا در موارد آسيب انتقالي حذف ميشود. همچنين كم شنوايي در اصوات سطح بالا نسبت به اصوات سطح پايين كمتر است.در نتيجه براي اصوات با سطح بالا بهره مورد نياز جهت فراهم كردن يك ورودي طبيعي به حلزون نسبت به ترفيع آستانه هاي شنوايي كمتر است.

سوم: نبايد فرض شود كه افراد نرمال بهتراند. افراد با شنوايي طبيعي ،نوع ديگري را نسبت به يك پاسخ فركانسي هموار تحت برخي از شرايط شنيداري مغاير ترجيح ميدهند. متشابها اين احتمال وجود دارد كه آنها شنيدن برخي اصوات را در سطحي پايين تر از سطح حسي نرمال ترجيح ميدهنداين حتي ممكن است وجود داشته باشد هنگامي كه يك سمعك90 OSPL كافي دارد .اشخاص جبران سازي بهره را مخصوصا در محيط هاي پر سروصدا تا زماني براي بخش انتقالي تريح خواهند داد كه كمتر از تضعيف ايحاد شده توسط همين بخش انتقالي باشد.

كم شنوايي اتو اسكلروز

اتواسكلروز ميتواندحتي در فقدان يك كم شنوايي حسي-عصبي، باعث يك تغيير در آستانه هاي راه شنوايي به دليل سختي يا ثابت شدن استخوانچه ركابي بشود.در بروز اين تغيير،آستانه هاي راه هوايي بايد به اندازه ي مقادير نشان داده شده در click here قبل از تجويز براي هر دو بخش حسي-عصبي وانتقالي كم شنوايي ،كاهش پيدا كنند.

اصلاحاتي براي كاستن از آستانه هاي راه استخواني از پيش با محاسبه بخش هاي حسي-عصبي وانتقالي مربوط به كاهش شنوايي وجود دارد.اين مقادير به صورت ميانگين در بين مطالعات نوشته شده اند وشكل 3KHz در زير جاداده شده است.

اگر چه بحث در اين بخش به به متناوب كردن كاهش انتقالي كه با تقويت جبران شده است، اشاره دارد حتي امكان درست بودن عقيده ي ايجاد تناسب ثابت وجود ندارد.اين ممكن است به اين گونه باشد كه ابتدا20dB از كاهش شنوايي ميتواند ناديده گرفته شود وباقيمانه كاملا جبران شود. متناوبا اين اين ممكن است براي سرتاسر جبران در كاهش انتقالي در سطوح ورودي پايين مناسب باشد(براي اينكه ميدم در يك سطح حسي كمتر از حد طبيعي خواستار شنيدن نيستند)اما جبران سازي وقتي كه سطح ورودي بالا ست كاهش ميابد.به طور خلاصه تقويت كننده غير خطي ممكن است براي كاهش هاي انتقالي مناسب باشد اگرچه خود كاهش ضرورتا خطي ست. اگرDR در دسترس فرد استفاده كننده سمعك كمتر از حد طبيعي ست، (چون OSPL90 زير سطح نارحتي ست)تقويت كننده غير خطي ممكن است فقط براي شخصي كهDR ش در اثر كم شنوايي حسي- عصبي كاهش يافته است ، مناسب باشد. با فرض ترديدي كه هنوز در بالا در مورد جگونگي بهترين تجويز براي كاهش انتقالي وجود دارد شانس اين هست كه بخش هاي انتقالي به سمت شيب تدريجي يا هموار متمايل ميشوند.

منبع :

https://tehransafir.com

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 21
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 29
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 55
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 138
  • بازدید کلی : 2077930
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی