loading...

وبلاگ رسمی

بازدید : 485
دوشنبه 27 مرداد 1399 زمان : 15:21


نقش مادر در زبان آموزي كودكان
شيــــــــــوه هاي پيش از تكلـــــم :
كودك پيش از تكلم از سه شيوه براي فهماندن غرض و منظور خود استفاده ميكند. اين شيوه ها عبارتند از: قیمت سمعک گريه و فرياد، اداي صداهاي نامشخص و اشارات.( مهمترين قسمت همان شيوه دوم است زيرا پس از چندي بصورت صداهاي مشخص و بامعنا يعني لغات در مي آيد.)
۱- گــــريه و فـــــــــرياد :
در روزهاي نخست زندگي بيشتر صداهايي كه از كودك شنيده مي شود به صورت گريه و فرياد است. در طي هفته اول گريه در فواصل نامنظمي ظاهرمي شود. نوزاد بدون هيچ گونه علت ظاهري گريه مي كند. اما يك مرتبه گريه يا خود به خود و يا در نتيجه توجه مادر قطع مي شود.
۲- صــــــــدهاي غيــــــــــر مشخص :
در ماههاي اول زندگي علاوه بر گريه صداهاي نامشخص ديگري شنيده ميشود اين صداها را نياموخته است بلكه بخودي خود آنها را ظاهر ميسازد و چه خوبست بدانيم كه اين صداها عموميت دارند و در تمام اقوام و ملل و نژادها ديده ميشوند بطوريكه حتي كودكان كر نيز اينگونه صداها را نشان ميدهند. كودك اغلب هنگامي كه تنهاست و افراد ديگري نيست كه او را مشغول كنند به ايجاد اين صداها مي پردازند. شنيدن صداي كودك براي خود او لذت بخش است و به همين سبب است كه اغلب با شنيدن صداي خود تبسم مي كند و گاهي نيز مي خندد. كودكان ناشنوا نيز در ابتدا مانند كودكان سالم اين گونه صداها را ايجاد مي كنند ولي چون صداي خود را نمي شنوند تا از آن لذت ببرند پس از چندي دست از ايجاد صدا بر مي دارند.
۳- اشـــــــــــــــاره :
در ابتدا كودك به موازات اشاره، صداهايي نيز ايجاد مي كند و مي خواهد با كمك اين دو منظور خود را براي ديگران آشكار سازد ولي رفته رفته پي مي برد كه تنها با اشاره نيز مي توان منظور خود را آشكار ساخت ولي اگر اشاره وي فهميده نشود او از گريه براي فهماندن غرض خود كمك مي گيرد. اما در مورد زمان سخن گويي بايد بگوييم كه بسياري از كودكان طبيعتاً بين 12 و 18 ماهگي براي تكلم آماده مي شوند و چنانچه كودك در اين دورة آمادگي زبان باز نكند ممكن است از نظر عاطفي براي وي اختلالاتي دست دهد زيرا نمي تواند خواسته ها و احساسات خود را بيان كند. و در آموزش زبان سن 1- 3 سالگي بسيار مهم است از آن بابت كه اين سن دوره تقليد از بزرگسالان است و آنچه را كه آنها بگويند او ادايش را در مي آورد . از آنجا كه مادر بيش از افراد ديگر با كودك در ارتباط است. بنابراين نقش مادر در آموزش زبان به كودك را نبايد ناديده گرفت.
مادر در آموزش زبان بايد نكاتي را مورد نظر داشته باشد كه اهم آنها عبارتند از :
۱- بيان كلمات از ساده به مشكل باشد، از كلمات يك هجايي شروع كند تا بتدريج بتوان كلمات چند هجايي را به او آموخت.
۲- با كودك با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمي غليظ . البته اين امر مانع آن نيست كه مادر درست و صحيح حرف بزند.
۳- از كلماتي استفاده كند كه بيشتر مورد نياز كودكند.
۴- بيان عبارات سريع نباشد كه انتقالش به ذهن كودك با دشواري هايي همراه است .
۵- عبارات طولاني به كار نبرد .
۶- در حين صحبت اگر كودك دچار خطائي شد با فرمي آن را اصلاح كند .و كودك را تنبيه و تمسخر نكند .
۷- اصلاح تلفظ بايد از زماني شروع شود كه كودك صداهاي حروف را از هم تشخيص ميدهد .
۸- هرگز كلمه اي را به حساب اين كه از آن خوشش مي آيد غلط تلفظ نكنيم .

بازدید : 375
دوشنبه 27 مرداد 1399 زمان : 10:21

سلولها به آسيب يااسترس درمحيط خارجي باتغيير دادن جزييات بيوشيميايي داخلي عكس العمل نشان مي دهند .واكنش سلولي براي استرس ازافزايش سطح انواع واكنش اكسيژني (ROS (تشكيل شده است .
درنوت قبليROSقبل ازعمل جراحي درگوش داخلي نشان مي دهد كه مرگ سلول به سن وابسته است.
افزايش سطح ROSدر سلولها از فعاليت پروتئين مشخص كه سيگنال را ازسيتوپلاسم سلول به هسته حمل سایت مي كنند.پروتئين ميتواند بيان ژن راكه براي مرگ سلول ضروري است را آغازكند .هويت بيشتر ژنها ناشناخته اما پايدار وثابت است .انسداد بيان ژن جديد وتركيب پروتئين جديد مانع مرگ سلول خواهد شد.
گام بعدي درفرايند مرگ سلول درگير شدن درتغيير ميتوكندري سلولهاست .ميتوكندري اندامك كوچك درداخل مسئول توليد انرژي است كه نيرو وتوان كلي براي فرايند بيوشيميايي سلول است .كليدشيميايي در توليد انرژي سيتوكروم است.درسلولهاي سالم سيتوكروم در ميتوكندري محصورشده است.درطول مرگ سلول روزنه كوچك در ميتوكندري تشكيل ميشود كه اجازه تراوش سيتوكروم به سيتوپلاسم رامي دهد .
حضور سيتوكروم درسيتوپلاسم در پاتولوژي اتفاق مي افتد ،مكانيسم بيوشيميايي مثل سيگنالهاي مرگ شرح داده شده است .آمادگي سلول به تعدادميتوكندري بستگي دارد.سلولهاي مويي شبيه ديگر گيرنده هاي حسي فعاليت متابوليكي بالايي دارندو محتوي تعداد بيشتري ميتوكندري هستند.
آزاد شدن سیتوکروم از میتوکندری فعالیت پروتئین های شناخته شده مثل caspaseاجزای نهایی در مرگ سلول است . محتوای سلول های سالم بیشتر مولکولهایcaspase در حالت غیر فعال هستند . عملکردcaspase شبیه مولکولهای scissor هاست.
آنها کل سلول را پخش می کنند وتکه کوچکی از پروتئین را می برند . از این طریق فعالیت caspase ساختار پروتئین سلول و متابولیک و ماده ژنتیک آن را تخریب می کند . در مرحله آخر مرگ سلول DNA بریده می شود
تمامی فرایند مرگ سلول می تواند سریع پیش رود . در بیشتر موارد زمان سپری شده در معرض محرک مضرر قرار می گیرد و فاز آخر مرگ بین 1 تا 2 ساعت است .
برنامه ریزی مرگ سلول در گوش داخلی :
سلول های مویی در گوش جنین انسان محصول 8 تا 10 هفته دوران جنينی است بعد از تولد توانایی مویی حداقل اصل زنده ماندن در تمام محدوده زندگی انسان هاست به عنوان مثال بیشتر افراد 80 ساله می توانند بهبود یابند . و شنیدن منجر به فرد افراد 80 ساله بوسیله سلولهای مویی است . نمونه مشابه سازه های سلولهای دراز عمری در بشتر نواحي مغزي مشاهده شده است . نورونها در مغز جنينی تولید می شوند در تمام مراحل زندگی زنده می مانند . بشتر مردم فقدان سلولهای مویی و نورون در زمان سالخوردگی تجربه می کنند سلول های مویی پس از در معرض صدا قرار گرفتن یاداروهای اتوتاكسيک از بین می برند . چگونه سلولها می میرند ؟
اخیرا مدرک های زیادی نشان می دهد که سلولهای پس از آسیب آکوستیکی یا در اثر داروهای اتوتاکسیک از طریق آپوپتوز از بین می روند .
سلولهای مویی در اثر صدا یا داروها از بین می روند . ویژگی معین آپوپتوز آزاد شدن سیتوکروم از میتوکندری و فعالیت کاسپس
و تنزل پروتئین درون سلول و DNA و تکرار ی وياوقوع هسته تکه تكه شده را شامل می شود .
مرگ برنامه ریزی شده سلول در سلول هایی مویی ROS, CJUN N_teminal kinase , Jnk

بازدید : 402
يکشنبه 5 مرداد 1399 زمان : 11:01

پورت هم تراز(هم سطح) مربوط به هم ترازی و تنظیم چند پورت در سطح افقی است.تغییر ±20 درجه در عمده الگوهای دایرکشنالی دلخواه،قابل قبول می باشد، در حالی که تغییرات بیشتر بر روی موثر بودن این طراحی،اثر گذار است(ریکتز،2000).هم ادیولوژیست و هم سازنده سمعک،مسئول تضمین نتیجه هستند،که چالش برای فیتینگ در اطفال و افراد بزرگسال است،برای اطمینان از اینکه امکان ندارد که سر همیشه بسمت گوینده باشد.خواننده این مطالب به فصل 36برای ارزیابی عملکرد دایرکشنال بوسیله ی جعبه ی مطالب سمعک اینجا کلیک کنید،ارجاع داده می شود.

مبنای کاندیداتوری بایستی برای افراد تعیین شود.انتظار بهبود نسبت سیگنال به نویز در همه ی شنوندگان جالب خواهد بود،در حالی که فواید هر تکنولوژی بایستی با معایب آن در تعادل باشد.سیستم میکروفون دایرکشنال ممکن است که از توانایی شنیدن صداهای از جهات دیگر بکاهد درنتیجه مدارهای نویز بیشتر و نسبت به نوع جایگزین آن،هزینه بردارتر می شود.همچنین ممکن است که فواید میکروفون های دایرکشنال در دنیای شنیداری واقعی قابل تشخیص نباشد.در یک سری از مطالعات،گزارش شده که فایده ی دایرکشنالیتی بدست آمده در آزمایشگاه ها،در عمل و در همان شرایط قابل تشخیص نمی باشد(والدن و همکاران،2003).فاکتورهای آموزشی(تربیتی)،علایم بینایی و دایرکشنالی(بعلت عدم هم ترازی پورت ) الزامی می شود.

کاهنده نویز:

کاهش نویز به عنوان یکی ویژگی در سمعک ها،از دهه1970،در دسترس بوده است.ورژن های جدیدتر آنالوگ شامل یک کلید تون(مثلN-H) که برای فیلتر فرکانس های پایین طراحی شده است،به عنوان کاهش محسوس تقویت فرکانس های پایین زمینه به کار می رود.برنامه های پردازشی جدید که به عنوان کاهنده نویز شامل فیلترهای تطبیقی(مثل مدار مانهاتان(بوسیله ی شرکت آرگسی)،تراکم تطبیقی(بوسیله ی شرکت تلکس) ئتراکم فرکانمسی پایین(ASPبوسیله ی شرکت زیمنس) می باشد.بهرحال این سیستم ها بهبود قابل انتظازی در درک گفتار در زمینه ی نویز را فراهم نمی نمایند(بنتلر و همکاران،1993).

با استفاده از پردازش دیجیتالی سیگنال در سطح گوش سممعک ها،یک دوره ی یک ثانیه ای از کاهش نویز را ارائه می دهد.برنامه های کاهش نویز دیجیتالی(DNR)،اخیرا بوسیله ی اکثر سازندگان سمعک،مورد استفاده قرار می گیرد.رشد الگوریتمی(دیجیتالی) بوسیله ی هر کدام از روش ها فرق می کند،بهرحال این الگوریتم ها در هدف مشترک سهیم هستند که بین نویز محیطی و سیگنال گفتاری تمایز قایل می شوند وبلافاصله نویز را کاهش می دهند.در تولید اولیه ی DNR،همه ی سازندگان از یک پایه ی مدولاسیون نزدیک همراه این کار استفاده می کنند.بدان مهناست که سیگنال های مشاهده شده در میکروفون ها،برای تمایز ،آنالیز می شوند بطوری که مدولاسیون در نوسان دامنه(یا موجی شکل) مشابه آن هایی باشد که در گفتار مشاهده می گردد.همزمان در سال 193،اچ دبیلو دودلی،در آزمایشگاه بل،مشاهده کرد که سیگنال گفتاری بوسیله ی مدولاسیون (با تغییر ملایم در رزونانس صوتی)،شکل طیفی صدای تولید شده بوسیله ی مکانیسم صوتی شکل می گیرد.

منبع:

https://tehransafir.com/

بازدید : 499
سه شنبه 31 تير 1399 زمان : 13:05

هنگام تاثیر عملکرد سمعک با استفاده از RECD +coupler فارکتورهای زیادی را باید در نظر گرفت .

از انجایی که پیش بینی های گوش واقعی بر اساس مقادیر اندازه گیری شده درکوپلر صورت می گیرد مشکلات ناشی از فیدبک که مانع عملکرد مطلوب سمعک در حالت استفاده معمول ( ولوم کنترل در حالت استفاده عادی تنظیم شده باشد ) میشود نشان داده نخواهد شد. بنا بر این باید قالب روی گوش بچه باشد و سمعک او هم در حالت استفاده معمول تنظیم شده باشد. اگر فیدبک رخ داد ممکن است قالب یا سمعک احتباج به بررسی و تنظیم مجدد داشته باشد. بعد از تنظیم مجدد با ید دوباره اندازه گیریهای کوپلر تکرار شوند .پیشنهاد میشود با هر بار تعویض قالب تجویز سمعک یا به طور سالانه RECD را دوباره ارز یابی کرد و تنظیمات مجدد سمعک را بر اساس مقادیر جدید RECD انجام داد.

REAR به دست امده از طریق کوپلر RECD+2CC را میتوان با target های مشخص شده بر اساس سن در متد dsl مقایسه کرد .

برسی قابل شنیدن بودن گفتار در سطوح ورودی مختلف ( مثلا ارام / متوسط / بلند ) باعث میشود تا ادیولوژیست درک بهتری از وضعیت شنوایی فرد در شرایط مختلف داشته باشد .شکل 10-4 نتایج تایید عملکرد سمعک با استفاده از روش DSL را نشان می دهد دایره های توخالی حساسیت شنوایی در گوش راست ،علامت + targetتعیین شده برای out put و منطقه ی هاشور خورده range گفتار تقویت شده که حدودا 30db است را نشان می دهد.

منحنی بالای تصویر بیانگر حداکثر خروجی سمعک در سطح T.M است علامتهای * targetهای تعیین شده برای حداکثر خروجی هستند .

در این مثال پاسخ های سمعک در محدوده ی 250-4000Hz هستند و همگی به target تعیین شده نزدیک اند ولی در فرکانس 6000Hz اجزای بسیار آرام گفتار بالاتر از آستانه قرار دارد .ارزیابی قابلیت شنیدن گفتار در سطوح مختلف بسیار سودمند است چون در زندگی روزمره گفتار در یک سطح شدت ثابت ارائه نمی شود .تفاوت های فاصله بین طرفین مکالمه سطح شدت صدایی را که به میکروفون شنونده می رسد تحت تاثیر قرار میدهد اطمینان از قابل شنیدن بودن گفتار در تمام موقعیتها برای بچه ها یی که در حال یادگیری زبان و گفتار هستند بسیار مهم است وضعیت شنوایی تقویت شده برای گفتار آرام (55dbspl)و بلند (75dbspl)را نشان می دهد.

در این سمعک همهی اصوات گفتاری بالاتر از آستانه شنوایی هستند و به جز گفتار آهسته (محدوده ی هاشورخورده ی افقی)و همان گونه که انتظاری می رود گفتار باند (محدوده ی هاشور خورده عمومی)در بالای تصویر است اما peak های منحنی مربوط به گفتار بلند در زیر منحنی مربوط به حداکثر خروجی قرار دارند.

بازدید : 401
دوشنبه 30 تير 1399 زمان : 12:37

گوش داخلي پستانداران متشكل از يك سري مجاري و ساك هاي غشايي (لابيرنت غشايي) است كه درون پوششي استخواني (لابيرنت استخواني) قرار گرفته اند . لابيرنت ايتخواني نيز درون استخوان تمپورال قرار د ارد. لابيرنت غشايي محتوي اپي تليوم حسي شنوايي و دهليزي است و درون آن مايع آندولنف قرار دارد. تركيب يوني مايع آندولنف به مايعات درون سلولي نزديك است يعني داراي غلظت بالاي پتاسيم (K+) و غظت پايين سديم (Na+) است. بين لابيرنت غشايي و استخواني نيز مايع لنف وجود دارد كه غلظت سديم آن بالا و غلظت پتاسيم ان پايين است و از اين حيث با خرید سمعک مايعات خارج سلولي و مغزي ـ نخاعي مشابه مي باشد. براي حفظ اين اختلاف يوني بين آندولنف و پري لنف، لابيرنت غشايي توسط يك لايه اپي تليومي داراي چندين نقطه اتصال، احاطه گرديده است.

حلزون

شكل3-2 نشان دهنده اسكن الكترون ميكروسكوپيك و مقطع عرضي حلزون پستانداران است. ساختار اصلي حلزون در تمام موجودات مشابه است. مجراي حلزون به 3 فضاي جداگانه با نام هاي اسكالا وستيبولي و اسكالاتيمپاني كه محتوي پري لنف هستند و اسكالامديا كه داراي آندولنف است، تقسيم مي شود.

به مرز غشايي اسكالامديا همراه با اندام كورتي، مجراي حلزوني غشايي نيز اطلاق مي شود. بخش پايه اي اين مجرا (وستيبولار سكوم) از طريق مجراي ريونينز با ساكول در ار تباط است. در راس حلزون نيز مجراي حلزوني مسدود است و اسكالاوستيبولي و اسكالاتيمپاني از طريق هليكوترما به يكديگر مرتبط مي شوند . در بخش Aاز شكل 4-2 منطقه راسي حلزون موش صحرايي نمايش داده شده است. بخش B اين شكل نيز الگوي كلي حلزون انسان را نشان مي د هد كه طولي در حدود 35 ميلي متر داشته و 5/2 دور حول يك محور مي چرخد.

اسكالامديا توسط غشاي رايسنر از اسكالا وستيبولي جدا مي شود.غشاي رايسنر از سكوي مارپيچي تا ستيغ دهليزي ليگامان حلقوي امتداد مي يابد. موقعيت غشاي رايسنر را مي توان در مقطع عرضي شكل هاي 1-2 و 3-2 ملاحظه نمود. سلول هاي اپي تليومي غشاي رايسنر توسط دسموزوم هاي متعدد (اتصالات نازك) به هم وصل شده اند تا غلظت يوني و پتانسيل مثبت آندولنف حفظ شود.

غشاي تكتوريال

در شكل 5-2 نماي شماتيك از اندام كورتي نشان داده شده است. همچنان كه در شكل نمايش داده شده، در حالت هنجار غشاي تكتوريال روي اپي تليوم حسي را مي پوشاند. البته در تمام بافت هاي ثابت شده، غشاي تكتوريال دتخوش انقباض شديد و اعوجاج در ساختار مي شود و بنابراين دستيابي به حجم هنجار، جايگاه و ساختار دقيق آن به آساني ممكن نيست.

در وضعيت ثابت نشده، به نظر مي رسد كه غشاي تكتوريال حالت ژله اي نرم دارد و ضخامت آن از قاعده به راس حلزون افزايش مي يابد. همان طور كه در شكل 5-2 نشان داده شده، زاويه مژك دار راس سلول هاي مويي خارجي به سطح تحتاني غشاي تكتوريال متصل مي شوند. اين حالت در مورد سلول هاي مويي داخلي صدق نمي كند و زوايد راسي اين سلول ها در فضاي ساب تكتوريال آزاد مي باشند.

غشاي قاعده اي

غشاي قاعده اي از سمت داخل به تيغه استخواني مارپيچي و از سمت خارج به ليگامان حلقوي متصل است. اين غشاء از مواد فيبروز، سلول هاي مزوتليال و عروق خوني كوچك تشكيل شده است.حركت كف استخوانچه ركابي روي دريچه بيضي نوسانات فشاري ايجاد مي كند كه به اسكالاوستيبولي و اسكالامديا منتقل شده و با گذر از مجراي حلزوني به اسكالاتيمپاني ختم مي شود

تغييرات فشار ايجاد شده با حركت رو به خارج دريچه گرد مرتفع مي شود و بدون وجود اين دريچه، امكان جابجايي مايعات

بازدید : 553
شنبه 28 تير 1399 زمان : 15:58

یک برش از یک استخوان تمپورال طبیعی انسانی در سطح مجرای خارجی شنوایی (EAM)، و مجرای داخلی شنوایی (IAM) را نشان می دهد. نمایش سه بعدی از حفره گوش میانی با یک جعبه مستطیلی شکل قابل مقایسه است. بخش بالایی بوسیله پرده صماخ یک صفحه نازک از استخوان که حفره گوش میانی را از مغز در فرورفتگی میانی جمجمه جدا می کند- تشکیل می شود. بخش پایینی بوسیله استخوان هیپوتیمپانوم (hypotympanum) شکل می گیرد که باعث جدا کردن حفره گوش میانی از برآمدگی سمعک ژوگولار یا گردنی (jugular bulb) می شود.

دیواره ها (4 دیواره) به ترتیب بوسیله پرده و غشای صماخ (بخش جانبی)، حلزون گوش (C) و بخش دهلیزی (V) (میانی)، سلول های هوایی ماستوئیدی (زیرگوشی) (m)، (خلفی) و شیپوراستاش (ET ) (بخش قدامی)ف تشکیل می گردند. خلفی ترین بخش ماستوئید، بعنوان یک برآمدگی در پشت لاله گوش ظاهر می شود. در حفره گوش میانی (ME)، بخش های استخوانچه (یعنی مانبریوم) استخوان چکشی [MM] متصل به پرده صماخ، زائده بزرگ استخوان سندانی [I[ و استخوان رکابی (S) قابل رویت هستند. شیب عمودی عصب هفتم جمجمه ای (یعنی عصب صورت) در میان استخوان گیجگاهی در دیواره خلفی حفره گوش میانی قابل مشاهده است. بخش حلزونی و بخش دهلیزی عصب هشتم جمجمه ای (یعنی عصب دهلیزی- حلزونی) در IAM قابل رویت می باشد. حلزون گوش (در لاتین به معنی حلزون و صدف نرم تنان) از یک کانال مارپیچ تشکیل شده است که در انسان، دو و نیم دور حول یک هسته مرکزی اسفنجی بنام مادیولوی (modiolus) می چرخد. با جداسازی حلزون گوش از وسط، مادیولوین (M) قرار گرفته در مرکز نمونه و پنج بخش شعاعی در میان چرخش ها و پیچ های حلزون و مایع پر کننده فضا (یعنی اسکالا و سیتبولی (SV)، اسکالا تیمپانی (ST) و اسکالا مریا (SM)) دیده می شود. اجسام سلول های گانکلیون مارپیچی (یعنی نورون های اولیه شنوایی) در کانال روزتنال (rc)، کانال مارپیچی که در اطراف مادیولوس (M) قرار گرفته است، یافت می شوند.

زائده های مرکزی (یعنی آکسونها) سلول های گانگلیونی، بخش حلزونی عصب دهلیزی- حلزونی (هشتمین عصب) را تشکیل می دهند که استخوان تمپورال در پایه بخش حلزونی خارج می شود.

فضاهای مایع در حلزون گوش:

اسکالا وستیبولی و اسکالا تیمپانی،هر دو با پری لنف- مایعی که دارای غلظت پایینی از یون پتاسیم و غلظت بالایی از یون سدیم است ، پر می شود. این مایع از لحاظ ترکیبات یونی شبیه مایع مغزی – نخاعی (CSF) می باشد. در پایه حلزون گوش، دریچه بیضی و گرد، روزنه هایی از گوش میانی به دهلیز حلزون گوش ، به ترتیب فراهم می کند. سکوی استخوان رکابی به شدت در دریچه بیضی بوسیله لیگامنت حلقوی نگهداری می شود. دریچه گرد بوسیله غشایی نسبتاً نازک و نیمه تراوای دریچه گرد، شبه می شود. نزدیک به پایه اسکالاتیمپانی، مجرای حلزونی، اکالاتیمپانی را به فضای CFS در جمجمه متصل می کند. اسکالاهای تیمپانی و ویستبولی با یکدیگر در راس بخش حلزونی، از طریق هلیکوترما، در ارتباط هستند

بازدید : 675
چهارشنبه 25 تير 1399 زمان : 11:07

مدت زمان پایه برای ثبت به محرک مورد استفاده بستگی دارد. برای محرک کلیک، پایه ی زمانی نسبتا کوتاه 0 تا 4 میلی ثانیه برای ثبت ECOG معمولا بیشتر از میزان مورد کفایت است. برای محرک تون برست طولانی تر، پتانسیل های CM و SP در طول تداوم تون رخ می دهد و در نتیجه پنجره زمانی طولانی تری برای سمعک بدست آوردن اجزای پاسخ مورد نیاز بود.

میزان تقویت و میانگین گیری سیگنال که ضروری است به محل ثبت بستگی دارد. مناطق نزدیکتر به منبع پتانسیل (مانند پرومونتوری) نسبت به مکان های ثبت دورتر از منبع (مانند کانال گوش) معمولا پاسخ هایی با دامنه بزرگتر با نسبت سیگنال به نویز بهتری تولید خواهد کرد. در نتیجه تقویت بیشتر و جاروب های بیشتری مورد نیاز خواهد بود. در مکان های محیطی تر برای مثال در جایگذاری کانال گوش 100000 بهره و 2000 جاروب یا بیشتر معمول خواهد بود. درحالی که برای ثبت TT میزان تقویت و تعداد جاروب کمتری مورد نیاز است. به علاوه، تعداد جاروب های موردنیاز با شدت محرک و میزان کم شنوایی تغییر خواهد کرد. یعنی وقتی دامنه پاسخ کوچک تر است، میانگین گیری بیشتری مورد نیاز است.

معمولا ECOG با استفاده از فیلترینگ میان گذر ثبت می شود. فرکانس های قطع فیلتر میان گذر بسته به نوع محرک مورد استفاده برای ثبت پاسخ و پارامترهای ویژه ی مورد نظر تغییر می کند. ABR معمولا با استفاده از فیلتر میان گذر 100 تا 300 هرتز ثبت می شود. این پارامترها می توانند برای ثبت قله ی ₁N از ECOG اندازه گیری شده در پاسخ به محرک کلیک استفاده شوند. اگر ثبت AP و SP از ECOG مورد نظر است باید از فیلتر میان گذر عریض تری استفاده کرد. به دلیل اینکه SP لزوما یک پتانسیل DC است. معمولا در منابع نقاط قطع فیلتر بالا گذر تقریبا 3 تا 5 هرتز و نقاط قطع فیلتر پایین گذر معمولا 3 تا 5 کیلو هرتز بیان می شود. وقتی محرک کلیک برای برانگیختن پاسخ استفاده می شود تغییر آرام آرتیفکت با تغییر جهت خط پایه در طول دوره ی ثبت می تواند مشکل زا باشد، بویژه وقتی که از محرک تون برست به جای کلیک برای ثبت SP استفاده شود.

پارامترهای محرک ECOG صوتی

معمولا تحویل صدا با استفاده از ایرفون اینسرت انجام می شود. برای بعضی ثبت ها tip اینسرت برای اتصال تیوب تحویل صدا به کانال گوش استفاده می شود و این اتصال را اصلاح کند تا ان را جزئی از الکترود ثبت گرداند. در سایر موارد، tip فوم گوشی اینسرت برای نگه داشتن الکترود ثبت در جایش استفاده می شود. به دلیل اینکه معمولا مبدل ایرفون اینسرت نزدیک به انتهای الکترود ثبت قرار می گیرد، آرتیفکت محرک می تواند قابل توجه و مشکل زا باشد. باید مراقب باشیم که تا حد ممکن مبدل ها را از پایانه های الکترود ثبت دور نگه داریم و یا از سپر الکترومغناطیسی اطراف خود مبدل استفاده کنیم

بازدید : 514
سه شنبه 24 تير 1399 زمان : 12:22

دوم:رفلكس اكوستيك صداهاي ورودي با سطوح بالا را در كوش با شنوايي طبيعي تضعيف ميكند. واين رفلكس معمولا در موارد آسيب انتقالي حذف ميشود. همچنين كم شنوايي در اصوات سطح بالا نسبت به اصوات سطح پايين كمتر است.در نتيجه براي اصوات با سطح بالا بهره مورد نياز جهت فراهم كردن يك ورودي طبيعي به حلزون نسبت به ترفيع آستانه هاي شنوايي كمتر است.

سوم: نبايد فرض شود كه افراد نرمال بهتراند. افراد با شنوايي طبيعي ،نوع ديگري را نسبت به يك پاسخ فركانسي هموار تحت برخي از شرايط شنيداري مغاير ترجيح ميدهند. متشابها اين احتمال وجود دارد كه آنها شنيدن برخي اصوات را در سطحي پايين تر از سطح حسي نرمال ترجيح ميدهنداين حتي ممكن است وجود داشته باشد هنگامي كه يك سمعك90 OSPL كافي دارد .اشخاص جبران سازي بهره را مخصوصا در محيط هاي پر سروصدا تا زماني براي بخش انتقالي تريح خواهند داد كه كمتر از تضعيف ايحاد شده توسط همين بخش انتقالي باشد.

كم شنوايي اتو اسكلروز

اتواسكلروز ميتواندحتي در فقدان يك كم شنوايي حسي-عصبي، باعث يك تغيير در آستانه هاي راه شنوايي به دليل سختي يا ثابت شدن استخوانچه ركابي بشود.در بروز اين تغيير،آستانه هاي راه هوايي بايد به اندازه ي مقادير نشان داده شده در click here قبل از تجويز براي هر دو بخش حسي-عصبي وانتقالي كم شنوايي ،كاهش پيدا كنند.

اصلاحاتي براي كاستن از آستانه هاي راه استخواني از پيش با محاسبه بخش هاي حسي-عصبي وانتقالي مربوط به كاهش شنوايي وجود دارد.اين مقادير به صورت ميانگين در بين مطالعات نوشته شده اند وشكل 3KHz در زير جاداده شده است.

اگر چه بحث در اين بخش به به متناوب كردن كاهش انتقالي كه با تقويت جبران شده است، اشاره دارد حتي امكان درست بودن عقيده ي ايجاد تناسب ثابت وجود ندارد.اين ممكن است به اين گونه باشد كه ابتدا20dB از كاهش شنوايي ميتواند ناديده گرفته شود وباقيمانه كاملا جبران شود. متناوبا اين اين ممكن است براي سرتاسر جبران در كاهش انتقالي در سطوح ورودي پايين مناسب باشد(براي اينكه ميدم در يك سطح حسي كمتر از حد طبيعي خواستار شنيدن نيستند)اما جبران سازي وقتي كه سطح ورودي بالا ست كاهش ميابد.به طور خلاصه تقويت كننده غير خطي ممكن است براي كاهش هاي انتقالي مناسب باشد اگرچه خود كاهش ضرورتا خطي ست. اگرDR در دسترس فرد استفاده كننده سمعك كمتر از حد طبيعي ست، (چون OSPL90 زير سطح نارحتي ست)تقويت كننده غير خطي ممكن است فقط براي شخصي كهDR ش در اثر كم شنوايي حسي- عصبي كاهش يافته است ، مناسب باشد. با فرض ترديدي كه هنوز در بالا در مورد جگونگي بهترين تجويز براي كاهش انتقالي وجود دارد شانس اين هست كه بخش هاي انتقالي به سمت شيب تدريجي يا هموار متمايل ميشوند.

منبع :

https://tehransafir.com

بازدید : 464
دوشنبه 23 تير 1399 زمان : 15:00

نیستاگموس Hyperventilation

ازدیگرابزارهای آزمایشات بالینی که می تواندبه سمعک سادگی وبه طورموثردر پروتکل ENG/VNG به

کاررود، آزمون نیستاگموس افزایش تهویه (Hyperventilation ) می باشد. استفاده ازاین آزمون

دارای هدفی دومنظوره می باشد: اول اینکه تشخیص این نوع نیستاگموس دلیلی بردرگیری عصب 8

درسمتی که فازسریع نیستاگموس به آن طرف می رود، می باشد. نیستاگموس (نیستاگموس

recovery) به علت ازبین رفتن میلین دربخشی ازعصب ایجادمی شود. اغلب این نیستاگموس به

طورثانویه به علت فرآیند دمیلینه شدن درنتیجه بیماری یاضایعه تولید می شود. دومین کاربرد آزمون

تعیین افرادی می باشد که برای وجود اختلال اضطراب محتمل ترند. تشخیص این افراد براساس

ظهورعلائم گیجی/عدم تعادل درمدت 30s بعدازشروع Hyperventilation همراه با عدم ثبت

نیستاگموس تااتمام زمان 1دقیقه ای Hyperventilation می باشد. بعد ازافزایش تهویه، احتمال

برانگیخته شدن علائم dizziness، منگی، علائم اتونومیک وحملات اضطراب حاد دربیماران با

اختلالات اضطراب مشخص نسبت به کل جمعیت بیشتراست. احتمال برانگیخته شدن منگی وتحریک

اتونومیک بدون اضطراب قابل توجه دربیماران با اختلال عملکرد اتونومیک (مثل سندرم

Hyperventilation) نیزوجود دارد. اختلالات اضطراب یا dysautonomia باید در بیمارانی که

درطول Hyperventilation علائم شان مجددا بدون نیستاگموس برانگیخته می شود، محتمل می

باشد.

مانور دیکس هالپایک

این آزمون شناخته شده درابتدا برای بدست آوردن شواهدی برای BPPV به کارمی رفت. به این دلیل

که BPPV دریک زمان تنها یک کانال رادرگیر می کند، بنابراین توصیف نیستاگموس برای تعیین

کانال درگیرضروری می باشد. هرکانال دارای حرکات چشمی مشخص ومنحصربه خود می باشد که

می توانند برای تشخیص کانال درگیری که باعث تولیداین اختلال شده به کارروند. درانواع مختلف

BPPV، تنها BPPV کانال افقی حرکات چشم پیچشی ایجادنمی کند؛ انواع دیگرآن دارای حرکات چشم

پیچشی می باشند وبنابراین نمی توانند به طورصحیح باسیستم های الکتروآکولوگرافی یا

ویدئوآکولوگرافی استاندارد که هردو سیستم های دوبعدی درثبت خروجی هستند، بررسی شوند.

مانوردیکس هالپایک (شکل 20.7) نیزبخشی ازپروتکل ENG/VNG استاندارد می باشد. به

طورکلاسیک، پاسخ های دیکس هالپایک مثبت، یک نیستاگموس مرکب که به طوربرجسته دارای

بخش های پیچشی (صفحه roll) وعمودی است، تولید می کند. دراکثرپاسخ های کانال خلفی

کلاسیک، یک بخش صفحه افقی (yaw) جزئی نیزوجود دارد. فازسریع بخش پیچشی نیستاگموس به

سمت گوش درگیراست (پیچشی چپ برای گوش چپ وپیچشی راست برای گوش راست؛ که بادیدگاه

بیمارنسبت به قطب فوقانی چشم تعیین می شوند وممکن است همیشه گوش تحتانی نباشد). به منظور

کشف صحیح این جهت، بایدحرکات چشم توسط آزمایشگر بررسی شود (به طورمستقیم یا باتجهیزات

ویدئویی) ونباید بعدازثبت دوبعدی توسط الکترودهای سطحی استاندارد یاتوسط روش های ثبت

ویدئویی استاندارد، دوباره بررسی شوند. بنابراین ممکن است لازم باشد که هنگام به کارگیری روش

ENG ، آزمایشگرلامپ ها راروشن کند ودرطول مانوربه چشمان بیمارنگاه کند. دراین وضعیت

مشکل سرکوب بینایی وجودندارد چون درسیستم اعصاب مرکزی برای نیستاگموس پیچشی تثبیت

بینایی رخ نمی دهد وهم چنین اینکه تثبیت بینایی برای حرکات ناگهانی نیستاگموس صفحات yaw یا

pitch موثرنیست. بنابراین زمانی که تجهیزات ثبت ویدئویی یا لنزهای Frenzel دردسترس نداشته

باشیم، می توانیم به طورمستقیم به حرکات چشم بیمارنگاه کنیم.

بازدید : 526
يکشنبه 22 تير 1399 زمان : 10:39

روش چهارم برای اندازه گیری SPLحذف SLM(اندازه گیر فشار صوتی)و استفاده از کوپلر ،میکروفن، میکروفن در موقعیت تقویت کننده ،و اسیلوسکوپ است .شما محرک کلیک (یا محرک گذرای دیگری )را ارائه می دهید و ولتاژ قله روی اسیلوسکوپ را اندازه گیری میکنید .شما می توانید میکروفن را با استفاده از یک منبع صوتی با SPLمشخصی کالیبره کنید ،و یا می توانید از منحنی حساسیت میکروفن برای تبدیل ولتاژخروجی میکروفن به فشار صوتی ورودی (و سرانجام به SPL) استفاده کنید . منبع های صوتی تجاری در دسترسی که SPLsمشخصی سمعک تولید می کنند وجود دارد ،که به عنوان کالیبراتور های صوتی یا پیستون فن ها شناخته شده اند. در حالی که نوع تولید کننده صوت برای این دو منبع صوتی فرق میکند ، هر ابزاری یک SPLمشخص در یک فرکانس مشخص تولید می کند ،و آداپتورها برای استفاده با اندازه های مختلف میکروفن های خازنی در دسترس هستند. شما می توانید کالیبراتور صوتی را به میکروفن اتصال دهید و ولتاژ خروجی" میکروفن در موقعیت تقویت کننده " را اندازه گیری نمایید .در این روش ،می دانید که ولتاژداده شده زمانی تولیدشده که یک SPLخاص در دیافراگم میکروفن ارائه می شود.اجازه دهید بگوییم کالیبراتور شما 114Dbspl تولید می کند ،و شما 17dB در شرایط خروجی تقویت کننده اندازه گیری می کنید. پس شما یک کوپلر 2ccروی میکروفن جایگذاری می کنید و یک میکروفن اینرستEtymoticER.3A را با کوپلر جفت می کنید . شما یک موج سینوسی با گوشی ارائه می دهید و 100mv اندازه گیری می کنید . این یک روش بدست اوردن چیزی است که به طور معمول به عنوان سطح فشار صوتی معادل قله (peSPL) تون انفجاری نشان داده می شود.این روش برای محرک کلیک عمل نخواهد کرد زیرا افزایش دیرش پالس الکتریکی، در طیف محرک تغییرات اساسی ایجاد خواهد کرد. روش دوم برای تعیین شدت یک صوت گذرا خرید یک اندازه گیر فشار صوتی ای (SLM)است که بزرگترین فشار آنی (فشار قله)را ثبت می کند و این میزان را مجددا در واحد های متریک نمایش می دهد. این اندازه گیری peak-hold ممکن است با SLM خاصی تغییر کند، زیرا میزان وقفه در طول این"peak" با SLM خاص دیگری متفاوت بررسی می شود. روش سوم با داشتن یک اسیلوسکوپ و یک SLM با خروجی انالوگ( AC) میتواند به کار گرفته شود. این نوع خروجی انالوگ SLM خروجیِ ولتاژ انالوگی را از یک میکروفن به سوی اسیلوسکوپ به جریان می اندازد . این تکنیک با هر نوع محرک گذرایی مثل کلیک میتواند استفاده شود و این روش روش دیگری برای تعیین peSPL است.شکل 11.6 با اقتباس از بورکارد(1948) دیاگرام های دو روش تعیین peSPLکلیک را نشان می دهد . اولین روش که ما معرفی می کنیم روش peSPLپایه به قله (baseline-to-peak)است ،شما محرک کلیک (در این مورد) یا دیگر محرکات گذرا را از طریق گوشی،کوپلر،میکروفن و SLM تا اسیلوسکوپ را به جریان میاندازید. اول، شما یک محرک کلیک را ارائه می دهید و ولتاژپایه به قله را روی اسیلوسکوپ اندازه میگیرید سپس از تغییر نکردن میزان SPL بر روی SLMاطمینان حاصل می کنید. شما یک محرک تونال را از طریق گوشی ایجاد می کنید و سطح شدت تون را زمانی که ولتاژ پایه به قله با چیزی که برای کلیک اندازه گیری شده یکسان شود،تنظیم می کنید. در نهایت شما SPLرا روی SLMمی خوانید . این نوشته peSPLپایه به قله کلیک است . دومین روش تعیین peSPL:اندازه گیری ولتاژ قله به قله(peak-to-peak)کلیک بر روی اسیلوسکوپ و تنظیم موج سینوسی تا زمانی که ولتاژ قله به قله آن با ولتاژ قله به قله کلیک برابر شود .میزان SPLنمایش داده شده روی SLM به عنوان peSPLقله به قله کلیک ثبت می شود. peSPL پایه به قله هرگز نمی تواند از peSPL قله به قله کمتر باشد . اگر ولتاژ فاز مثبت و منفی یک کلیک (یا دیگر محرکات گذرا)مساوی باشند، پس ولتاژpeSPLپایه به قله و قله به قله از نظر عددی مساوی خواهند بود . اگر کلیک به شدت میرا شده است و انحنا(شکست) ولتاژرا تنها در یک جهت (مثبت یا منفی) نشان دهد،انوقت peSPLپایه به قله 6dB بزرگترِِاز peSPL قله به قله خواهد بود. براساس مبحث قبلی ،peSPL پایه به قله وقله به قله می تواند یکسان باشد با یک تفاوت به بزرگی 6dB می تواند داشته باشد ، این ضروری است که شما تکنیک اندازه گیری استفاده شده را وقتی که peSPL گزارش میدهید تعیین کنید.

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 233
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 241
  • بازدید ماه : 343
  • بازدید سال : 429
  • بازدید کلی : 2078221
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی