loading...

وبلاگ رسمی

بازدید : 401
دوشنبه 30 تير 1399 زمان : 12:37

گوش داخلي پستانداران متشكل از يك سري مجاري و ساك هاي غشايي (لابيرنت غشايي) است كه درون پوششي استخواني (لابيرنت استخواني) قرار گرفته اند . لابيرنت ايتخواني نيز درون استخوان تمپورال قرار د ارد. لابيرنت غشايي محتوي اپي تليوم حسي شنوايي و دهليزي است و درون آن مايع آندولنف قرار دارد. تركيب يوني مايع آندولنف به مايعات درون سلولي نزديك است يعني داراي غلظت بالاي پتاسيم (K+) و غظت پايين سديم (Na+) است. بين لابيرنت غشايي و استخواني نيز مايع لنف وجود دارد كه غلظت سديم آن بالا و غلظت پتاسيم ان پايين است و از اين حيث با خرید سمعک مايعات خارج سلولي و مغزي ـ نخاعي مشابه مي باشد. براي حفظ اين اختلاف يوني بين آندولنف و پري لنف، لابيرنت غشايي توسط يك لايه اپي تليومي داراي چندين نقطه اتصال، احاطه گرديده است.

حلزون

شكل3-2 نشان دهنده اسكن الكترون ميكروسكوپيك و مقطع عرضي حلزون پستانداران است. ساختار اصلي حلزون در تمام موجودات مشابه است. مجراي حلزون به 3 فضاي جداگانه با نام هاي اسكالا وستيبولي و اسكالاتيمپاني كه محتوي پري لنف هستند و اسكالامديا كه داراي آندولنف است، تقسيم مي شود.

به مرز غشايي اسكالامديا همراه با اندام كورتي، مجراي حلزوني غشايي نيز اطلاق مي شود. بخش پايه اي اين مجرا (وستيبولار سكوم) از طريق مجراي ريونينز با ساكول در ار تباط است. در راس حلزون نيز مجراي حلزوني مسدود است و اسكالاوستيبولي و اسكالاتيمپاني از طريق هليكوترما به يكديگر مرتبط مي شوند . در بخش Aاز شكل 4-2 منطقه راسي حلزون موش صحرايي نمايش داده شده است. بخش B اين شكل نيز الگوي كلي حلزون انسان را نشان مي د هد كه طولي در حدود 35 ميلي متر داشته و 5/2 دور حول يك محور مي چرخد.

اسكالامديا توسط غشاي رايسنر از اسكالا وستيبولي جدا مي شود.غشاي رايسنر از سكوي مارپيچي تا ستيغ دهليزي ليگامان حلقوي امتداد مي يابد. موقعيت غشاي رايسنر را مي توان در مقطع عرضي شكل هاي 1-2 و 3-2 ملاحظه نمود. سلول هاي اپي تليومي غشاي رايسنر توسط دسموزوم هاي متعدد (اتصالات نازك) به هم وصل شده اند تا غلظت يوني و پتانسيل مثبت آندولنف حفظ شود.

غشاي تكتوريال

در شكل 5-2 نماي شماتيك از اندام كورتي نشان داده شده است. همچنان كه در شكل نمايش داده شده، در حالت هنجار غشاي تكتوريال روي اپي تليوم حسي را مي پوشاند. البته در تمام بافت هاي ثابت شده، غشاي تكتوريال دتخوش انقباض شديد و اعوجاج در ساختار مي شود و بنابراين دستيابي به حجم هنجار، جايگاه و ساختار دقيق آن به آساني ممكن نيست.

در وضعيت ثابت نشده، به نظر مي رسد كه غشاي تكتوريال حالت ژله اي نرم دارد و ضخامت آن از قاعده به راس حلزون افزايش مي يابد. همان طور كه در شكل 5-2 نشان داده شده، زاويه مژك دار راس سلول هاي مويي خارجي به سطح تحتاني غشاي تكتوريال متصل مي شوند. اين حالت در مورد سلول هاي مويي داخلي صدق نمي كند و زوايد راسي اين سلول ها در فضاي ساب تكتوريال آزاد مي باشند.

غشاي قاعده اي

غشاي قاعده اي از سمت داخل به تيغه استخواني مارپيچي و از سمت خارج به ليگامان حلقوي متصل است. اين غشاء از مواد فيبروز، سلول هاي مزوتليال و عروق خوني كوچك تشكيل شده است.حركت كف استخوانچه ركابي روي دريچه بيضي نوسانات فشاري ايجاد مي كند كه به اسكالاوستيبولي و اسكالامديا منتقل شده و با گذر از مجراي حلزوني به اسكالاتيمپاني ختم مي شود

تغييرات فشار ايجاد شده با حركت رو به خارج دريچه گرد مرتفع مي شود و بدون وجود اين دريچه، امكان جابجايي مايعات

بازدید : 555
شنبه 28 تير 1399 زمان : 15:58

یک برش از یک استخوان تمپورال طبیعی انسانی در سطح مجرای خارجی شنوایی (EAM)، و مجرای داخلی شنوایی (IAM) را نشان می دهد. نمایش سه بعدی از حفره گوش میانی با یک جعبه مستطیلی شکل قابل مقایسه است. بخش بالایی بوسیله پرده صماخ یک صفحه نازک از استخوان که حفره گوش میانی را از مغز در فرورفتگی میانی جمجمه جدا می کند- تشکیل می شود. بخش پایینی بوسیله استخوان هیپوتیمپانوم (hypotympanum) شکل می گیرد که باعث جدا کردن حفره گوش میانی از برآمدگی سمعک ژوگولار یا گردنی (jugular bulb) می شود.

دیواره ها (4 دیواره) به ترتیب بوسیله پرده و غشای صماخ (بخش جانبی)، حلزون گوش (C) و بخش دهلیزی (V) (میانی)، سلول های هوایی ماستوئیدی (زیرگوشی) (m)، (خلفی) و شیپوراستاش (ET ) (بخش قدامی)ف تشکیل می گردند. خلفی ترین بخش ماستوئید، بعنوان یک برآمدگی در پشت لاله گوش ظاهر می شود. در حفره گوش میانی (ME)، بخش های استخوانچه (یعنی مانبریوم) استخوان چکشی [MM] متصل به پرده صماخ، زائده بزرگ استخوان سندانی [I[ و استخوان رکابی (S) قابل رویت هستند. شیب عمودی عصب هفتم جمجمه ای (یعنی عصب صورت) در میان استخوان گیجگاهی در دیواره خلفی حفره گوش میانی قابل مشاهده است. بخش حلزونی و بخش دهلیزی عصب هشتم جمجمه ای (یعنی عصب دهلیزی- حلزونی) در IAM قابل رویت می باشد. حلزون گوش (در لاتین به معنی حلزون و صدف نرم تنان) از یک کانال مارپیچ تشکیل شده است که در انسان، دو و نیم دور حول یک هسته مرکزی اسفنجی بنام مادیولوی (modiolus) می چرخد. با جداسازی حلزون گوش از وسط، مادیولوین (M) قرار گرفته در مرکز نمونه و پنج بخش شعاعی در میان چرخش ها و پیچ های حلزون و مایع پر کننده فضا (یعنی اسکالا و سیتبولی (SV)، اسکالا تیمپانی (ST) و اسکالا مریا (SM)) دیده می شود. اجسام سلول های گانکلیون مارپیچی (یعنی نورون های اولیه شنوایی) در کانال روزتنال (rc)، کانال مارپیچی که در اطراف مادیولوس (M) قرار گرفته است، یافت می شوند.

زائده های مرکزی (یعنی آکسونها) سلول های گانگلیونی، بخش حلزونی عصب دهلیزی- حلزونی (هشتمین عصب) را تشکیل می دهند که استخوان تمپورال در پایه بخش حلزونی خارج می شود.

فضاهای مایع در حلزون گوش:

اسکالا وستیبولی و اسکالا تیمپانی،هر دو با پری لنف- مایعی که دارای غلظت پایینی از یون پتاسیم و غلظت بالایی از یون سدیم است ، پر می شود. این مایع از لحاظ ترکیبات یونی شبیه مایع مغزی – نخاعی (CSF) می باشد. در پایه حلزون گوش، دریچه بیضی و گرد، روزنه هایی از گوش میانی به دهلیز حلزون گوش ، به ترتیب فراهم می کند. سکوی استخوان رکابی به شدت در دریچه بیضی بوسیله لیگامنت حلقوی نگهداری می شود. دریچه گرد بوسیله غشایی نسبتاً نازک و نیمه تراوای دریچه گرد، شبه می شود. نزدیک به پایه اسکالاتیمپانی، مجرای حلزونی، اکالاتیمپانی را به فضای CFS در جمجمه متصل می کند. اسکالاهای تیمپانی و ویستبولی با یکدیگر در راس بخش حلزونی، از طریق هلیکوترما، در ارتباط هستند

بازدید : 681
چهارشنبه 25 تير 1399 زمان : 11:07

مدت زمان پایه برای ثبت به محرک مورد استفاده بستگی دارد. برای محرک کلیک، پایه ی زمانی نسبتا کوتاه 0 تا 4 میلی ثانیه برای ثبت ECOG معمولا بیشتر از میزان مورد کفایت است. برای محرک تون برست طولانی تر، پتانسیل های CM و SP در طول تداوم تون رخ می دهد و در نتیجه پنجره زمانی طولانی تری برای سمعک بدست آوردن اجزای پاسخ مورد نیاز بود.

میزان تقویت و میانگین گیری سیگنال که ضروری است به محل ثبت بستگی دارد. مناطق نزدیکتر به منبع پتانسیل (مانند پرومونتوری) نسبت به مکان های ثبت دورتر از منبع (مانند کانال گوش) معمولا پاسخ هایی با دامنه بزرگتر با نسبت سیگنال به نویز بهتری تولید خواهد کرد. در نتیجه تقویت بیشتر و جاروب های بیشتری مورد نیاز خواهد بود. در مکان های محیطی تر برای مثال در جایگذاری کانال گوش 100000 بهره و 2000 جاروب یا بیشتر معمول خواهد بود. درحالی که برای ثبت TT میزان تقویت و تعداد جاروب کمتری مورد نیاز است. به علاوه، تعداد جاروب های موردنیاز با شدت محرک و میزان کم شنوایی تغییر خواهد کرد. یعنی وقتی دامنه پاسخ کوچک تر است، میانگین گیری بیشتری مورد نیاز است.

معمولا ECOG با استفاده از فیلترینگ میان گذر ثبت می شود. فرکانس های قطع فیلتر میان گذر بسته به نوع محرک مورد استفاده برای ثبت پاسخ و پارامترهای ویژه ی مورد نظر تغییر می کند. ABR معمولا با استفاده از فیلتر میان گذر 100 تا 300 هرتز ثبت می شود. این پارامترها می توانند برای ثبت قله ی ₁N از ECOG اندازه گیری شده در پاسخ به محرک کلیک استفاده شوند. اگر ثبت AP و SP از ECOG مورد نظر است باید از فیلتر میان گذر عریض تری استفاده کرد. به دلیل اینکه SP لزوما یک پتانسیل DC است. معمولا در منابع نقاط قطع فیلتر بالا گذر تقریبا 3 تا 5 هرتز و نقاط قطع فیلتر پایین گذر معمولا 3 تا 5 کیلو هرتز بیان می شود. وقتی محرک کلیک برای برانگیختن پاسخ استفاده می شود تغییر آرام آرتیفکت با تغییر جهت خط پایه در طول دوره ی ثبت می تواند مشکل زا باشد، بویژه وقتی که از محرک تون برست به جای کلیک برای ثبت SP استفاده شود.

پارامترهای محرک ECOG صوتی

معمولا تحویل صدا با استفاده از ایرفون اینسرت انجام می شود. برای بعضی ثبت ها tip اینسرت برای اتصال تیوب تحویل صدا به کانال گوش استفاده می شود و این اتصال را اصلاح کند تا ان را جزئی از الکترود ثبت گرداند. در سایر موارد، tip فوم گوشی اینسرت برای نگه داشتن الکترود ثبت در جایش استفاده می شود. به دلیل اینکه معمولا مبدل ایرفون اینسرت نزدیک به انتهای الکترود ثبت قرار می گیرد، آرتیفکت محرک می تواند قابل توجه و مشکل زا باشد. باید مراقب باشیم که تا حد ممکن مبدل ها را از پایانه های الکترود ثبت دور نگه داریم و یا از سپر الکترومغناطیسی اطراف خود مبدل استفاده کنیم

بازدید : 514
سه شنبه 24 تير 1399 زمان : 12:22

دوم:رفلكس اكوستيك صداهاي ورودي با سطوح بالا را در كوش با شنوايي طبيعي تضعيف ميكند. واين رفلكس معمولا در موارد آسيب انتقالي حذف ميشود. همچنين كم شنوايي در اصوات سطح بالا نسبت به اصوات سطح پايين كمتر است.در نتيجه براي اصوات با سطح بالا بهره مورد نياز جهت فراهم كردن يك ورودي طبيعي به حلزون نسبت به ترفيع آستانه هاي شنوايي كمتر است.

سوم: نبايد فرض شود كه افراد نرمال بهتراند. افراد با شنوايي طبيعي ،نوع ديگري را نسبت به يك پاسخ فركانسي هموار تحت برخي از شرايط شنيداري مغاير ترجيح ميدهند. متشابها اين احتمال وجود دارد كه آنها شنيدن برخي اصوات را در سطحي پايين تر از سطح حسي نرمال ترجيح ميدهنداين حتي ممكن است وجود داشته باشد هنگامي كه يك سمعك90 OSPL كافي دارد .اشخاص جبران سازي بهره را مخصوصا در محيط هاي پر سروصدا تا زماني براي بخش انتقالي تريح خواهند داد كه كمتر از تضعيف ايحاد شده توسط همين بخش انتقالي باشد.

كم شنوايي اتو اسكلروز

اتواسكلروز ميتواندحتي در فقدان يك كم شنوايي حسي-عصبي، باعث يك تغيير در آستانه هاي راه شنوايي به دليل سختي يا ثابت شدن استخوانچه ركابي بشود.در بروز اين تغيير،آستانه هاي راه هوايي بايد به اندازه ي مقادير نشان داده شده در click here قبل از تجويز براي هر دو بخش حسي-عصبي وانتقالي كم شنوايي ،كاهش پيدا كنند.

اصلاحاتي براي كاستن از آستانه هاي راه استخواني از پيش با محاسبه بخش هاي حسي-عصبي وانتقالي مربوط به كاهش شنوايي وجود دارد.اين مقادير به صورت ميانگين در بين مطالعات نوشته شده اند وشكل 3KHz در زير جاداده شده است.

اگر چه بحث در اين بخش به به متناوب كردن كاهش انتقالي كه با تقويت جبران شده است، اشاره دارد حتي امكان درست بودن عقيده ي ايجاد تناسب ثابت وجود ندارد.اين ممكن است به اين گونه باشد كه ابتدا20dB از كاهش شنوايي ميتواند ناديده گرفته شود وباقيمانه كاملا جبران شود. متناوبا اين اين ممكن است براي سرتاسر جبران در كاهش انتقالي در سطوح ورودي پايين مناسب باشد(براي اينكه ميدم در يك سطح حسي كمتر از حد طبيعي خواستار شنيدن نيستند)اما جبران سازي وقتي كه سطح ورودي بالا ست كاهش ميابد.به طور خلاصه تقويت كننده غير خطي ممكن است براي كاهش هاي انتقالي مناسب باشد اگرچه خود كاهش ضرورتا خطي ست. اگرDR در دسترس فرد استفاده كننده سمعك كمتر از حد طبيعي ست، (چون OSPL90 زير سطح نارحتي ست)تقويت كننده غير خطي ممكن است فقط براي شخصي كهDR ش در اثر كم شنوايي حسي- عصبي كاهش يافته است ، مناسب باشد. با فرض ترديدي كه هنوز در بالا در مورد جگونگي بهترين تجويز براي كاهش انتقالي وجود دارد شانس اين هست كه بخش هاي انتقالي به سمت شيب تدريجي يا هموار متمايل ميشوند.

منبع :

https://tehransafir.com

بازدید : 464
دوشنبه 23 تير 1399 زمان : 15:00

نیستاگموس Hyperventilation

ازدیگرابزارهای آزمایشات بالینی که می تواندبه سمعک سادگی وبه طورموثردر پروتکل ENG/VNG به

کاررود، آزمون نیستاگموس افزایش تهویه (Hyperventilation ) می باشد. استفاده ازاین آزمون

دارای هدفی دومنظوره می باشد: اول اینکه تشخیص این نوع نیستاگموس دلیلی بردرگیری عصب 8

درسمتی که فازسریع نیستاگموس به آن طرف می رود، می باشد. نیستاگموس (نیستاگموس

recovery) به علت ازبین رفتن میلین دربخشی ازعصب ایجادمی شود. اغلب این نیستاگموس به

طورثانویه به علت فرآیند دمیلینه شدن درنتیجه بیماری یاضایعه تولید می شود. دومین کاربرد آزمون

تعیین افرادی می باشد که برای وجود اختلال اضطراب محتمل ترند. تشخیص این افراد براساس

ظهورعلائم گیجی/عدم تعادل درمدت 30s بعدازشروع Hyperventilation همراه با عدم ثبت

نیستاگموس تااتمام زمان 1دقیقه ای Hyperventilation می باشد. بعد ازافزایش تهویه، احتمال

برانگیخته شدن علائم dizziness، منگی، علائم اتونومیک وحملات اضطراب حاد دربیماران با

اختلالات اضطراب مشخص نسبت به کل جمعیت بیشتراست. احتمال برانگیخته شدن منگی وتحریک

اتونومیک بدون اضطراب قابل توجه دربیماران با اختلال عملکرد اتونومیک (مثل سندرم

Hyperventilation) نیزوجود دارد. اختلالات اضطراب یا dysautonomia باید در بیمارانی که

درطول Hyperventilation علائم شان مجددا بدون نیستاگموس برانگیخته می شود، محتمل می

باشد.

مانور دیکس هالپایک

این آزمون شناخته شده درابتدا برای بدست آوردن شواهدی برای BPPV به کارمی رفت. به این دلیل

که BPPV دریک زمان تنها یک کانال رادرگیر می کند، بنابراین توصیف نیستاگموس برای تعیین

کانال درگیرضروری می باشد. هرکانال دارای حرکات چشمی مشخص ومنحصربه خود می باشد که

می توانند برای تشخیص کانال درگیری که باعث تولیداین اختلال شده به کارروند. درانواع مختلف

BPPV، تنها BPPV کانال افقی حرکات چشم پیچشی ایجادنمی کند؛ انواع دیگرآن دارای حرکات چشم

پیچشی می باشند وبنابراین نمی توانند به طورصحیح باسیستم های الکتروآکولوگرافی یا

ویدئوآکولوگرافی استاندارد که هردو سیستم های دوبعدی درثبت خروجی هستند، بررسی شوند.

مانوردیکس هالپایک (شکل 20.7) نیزبخشی ازپروتکل ENG/VNG استاندارد می باشد. به

طورکلاسیک، پاسخ های دیکس هالپایک مثبت، یک نیستاگموس مرکب که به طوربرجسته دارای

بخش های پیچشی (صفحه roll) وعمودی است، تولید می کند. دراکثرپاسخ های کانال خلفی

کلاسیک، یک بخش صفحه افقی (yaw) جزئی نیزوجود دارد. فازسریع بخش پیچشی نیستاگموس به

سمت گوش درگیراست (پیچشی چپ برای گوش چپ وپیچشی راست برای گوش راست؛ که بادیدگاه

بیمارنسبت به قطب فوقانی چشم تعیین می شوند وممکن است همیشه گوش تحتانی نباشد). به منظور

کشف صحیح این جهت، بایدحرکات چشم توسط آزمایشگر بررسی شود (به طورمستقیم یا باتجهیزات

ویدئویی) ونباید بعدازثبت دوبعدی توسط الکترودهای سطحی استاندارد یاتوسط روش های ثبت

ویدئویی استاندارد، دوباره بررسی شوند. بنابراین ممکن است لازم باشد که هنگام به کارگیری روش

ENG ، آزمایشگرلامپ ها راروشن کند ودرطول مانوربه چشمان بیمارنگاه کند. دراین وضعیت

مشکل سرکوب بینایی وجودندارد چون درسیستم اعصاب مرکزی برای نیستاگموس پیچشی تثبیت

بینایی رخ نمی دهد وهم چنین اینکه تثبیت بینایی برای حرکات ناگهانی نیستاگموس صفحات yaw یا

pitch موثرنیست. بنابراین زمانی که تجهیزات ثبت ویدئویی یا لنزهای Frenzel دردسترس نداشته

باشیم، می توانیم به طورمستقیم به حرکات چشم بیمارنگاه کنیم.

بازدید : 526
يکشنبه 22 تير 1399 زمان : 10:39

روش چهارم برای اندازه گیری SPLحذف SLM(اندازه گیر فشار صوتی)و استفاده از کوپلر ،میکروفن، میکروفن در موقعیت تقویت کننده ،و اسیلوسکوپ است .شما محرک کلیک (یا محرک گذرای دیگری )را ارائه می دهید و ولتاژ قله روی اسیلوسکوپ را اندازه گیری میکنید .شما می توانید میکروفن را با استفاده از یک منبع صوتی با SPLمشخصی کالیبره کنید ،و یا می توانید از منحنی حساسیت میکروفن برای تبدیل ولتاژخروجی میکروفن به فشار صوتی ورودی (و سرانجام به SPL) استفاده کنید . منبع های صوتی تجاری در دسترسی که SPLsمشخصی سمعک تولید می کنند وجود دارد ،که به عنوان کالیبراتور های صوتی یا پیستون فن ها شناخته شده اند. در حالی که نوع تولید کننده صوت برای این دو منبع صوتی فرق میکند ، هر ابزاری یک SPLمشخص در یک فرکانس مشخص تولید می کند ،و آداپتورها برای استفاده با اندازه های مختلف میکروفن های خازنی در دسترس هستند. شما می توانید کالیبراتور صوتی را به میکروفن اتصال دهید و ولتاژ خروجی" میکروفن در موقعیت تقویت کننده " را اندازه گیری نمایید .در این روش ،می دانید که ولتاژداده شده زمانی تولیدشده که یک SPLخاص در دیافراگم میکروفن ارائه می شود.اجازه دهید بگوییم کالیبراتور شما 114Dbspl تولید می کند ،و شما 17dB در شرایط خروجی تقویت کننده اندازه گیری می کنید. پس شما یک کوپلر 2ccروی میکروفن جایگذاری می کنید و یک میکروفن اینرستEtymoticER.3A را با کوپلر جفت می کنید . شما یک موج سینوسی با گوشی ارائه می دهید و 100mv اندازه گیری می کنید . این یک روش بدست اوردن چیزی است که به طور معمول به عنوان سطح فشار صوتی معادل قله (peSPL) تون انفجاری نشان داده می شود.این روش برای محرک کلیک عمل نخواهد کرد زیرا افزایش دیرش پالس الکتریکی، در طیف محرک تغییرات اساسی ایجاد خواهد کرد. روش دوم برای تعیین شدت یک صوت گذرا خرید یک اندازه گیر فشار صوتی ای (SLM)است که بزرگترین فشار آنی (فشار قله)را ثبت می کند و این میزان را مجددا در واحد های متریک نمایش می دهد. این اندازه گیری peak-hold ممکن است با SLM خاصی تغییر کند، زیرا میزان وقفه در طول این"peak" با SLM خاص دیگری متفاوت بررسی می شود. روش سوم با داشتن یک اسیلوسکوپ و یک SLM با خروجی انالوگ( AC) میتواند به کار گرفته شود. این نوع خروجی انالوگ SLM خروجیِ ولتاژ انالوگی را از یک میکروفن به سوی اسیلوسکوپ به جریان می اندازد . این تکنیک با هر نوع محرک گذرایی مثل کلیک میتواند استفاده شود و این روش روش دیگری برای تعیین peSPL است.شکل 11.6 با اقتباس از بورکارد(1948) دیاگرام های دو روش تعیین peSPLکلیک را نشان می دهد . اولین روش که ما معرفی می کنیم روش peSPLپایه به قله (baseline-to-peak)است ،شما محرک کلیک (در این مورد) یا دیگر محرکات گذرا را از طریق گوشی،کوپلر،میکروفن و SLM تا اسیلوسکوپ را به جریان میاندازید. اول، شما یک محرک کلیک را ارائه می دهید و ولتاژپایه به قله را روی اسیلوسکوپ اندازه میگیرید سپس از تغییر نکردن میزان SPL بر روی SLMاطمینان حاصل می کنید. شما یک محرک تونال را از طریق گوشی ایجاد می کنید و سطح شدت تون را زمانی که ولتاژ پایه به قله با چیزی که برای کلیک اندازه گیری شده یکسان شود،تنظیم می کنید. در نهایت شما SPLرا روی SLMمی خوانید . این نوشته peSPLپایه به قله کلیک است . دومین روش تعیین peSPL:اندازه گیری ولتاژ قله به قله(peak-to-peak)کلیک بر روی اسیلوسکوپ و تنظیم موج سینوسی تا زمانی که ولتاژ قله به قله آن با ولتاژ قله به قله کلیک برابر شود .میزان SPLنمایش داده شده روی SLM به عنوان peSPLقله به قله کلیک ثبت می شود. peSPL پایه به قله هرگز نمی تواند از peSPL قله به قله کمتر باشد . اگر ولتاژ فاز مثبت و منفی یک کلیک (یا دیگر محرکات گذرا)مساوی باشند، پس ولتاژpeSPLپایه به قله و قله به قله از نظر عددی مساوی خواهند بود . اگر کلیک به شدت میرا شده است و انحنا(شکست) ولتاژرا تنها در یک جهت (مثبت یا منفی) نشان دهد،انوقت peSPLپایه به قله 6dB بزرگترِِاز peSPL قله به قله خواهد بود. براساس مبحث قبلی ،peSPL پایه به قله وقله به قله می تواند یکسان باشد با یک تفاوت به بزرگی 6dB می تواند داشته باشد ، این ضروری است که شما تکنیک اندازه گیری استفاده شده را وقتی که peSPL گزارش میدهید تعیین کنید.

بازدید : 599
يکشنبه 15 تير 1399 زمان : 14:48

بنابراين اگر قرار باشد كه سمعك، اطلاعات تا فركانس KHZ 10 را به خوبي تقويت و پردازش كند، بايد فركانس نمونه برداري ازسيگنال،‌ حداقل KHZ 20 باشد. اين، به آن معناست كه سيگنال در هر0000 2/1 ثانيه يا هر 50 ميكروثانيه يكبار، نمونه برداري مي شود. در عمل، فركانس نمونه برداري بايد حدودا 20% بالاتر از كوچكترين فركانس از نظر تئوري باشد. (مثلا khz 22 در مثال فوق)

يك سمعك بايد شامل يك فيلتر پايين گذر باشد كه سيگنال هايي كه به درون مبدل آنالوگ به ديجيتال مي روند، فركانس پايين تري نسبت به نيمي سمعک تهران صفیر از فركانس نمونه برداري باشد. اين فيلتر anti_ aliasing filter نام دارد. در مراحل بعد، سيگنال هاي نمونه برداري شده، به عدد تبديل مي شوند.

طراح سيستم ديجيتال تصميم ميگيرد كه چه تعداد، اعداد متفاوتي اجازه داده مي شود. بر فرض، 8 عدد، از 0 تا 7 اجازه داده شود، درمرحله بعد، اين كدها، به واحدهايي به نام بيت تبديل مي شوند. واژه بيت از رقم دودويي گرفته شده است. رقم دودويي، تنهامي تواند دوارزش 1 و 0 را داشته باشد و اعداد بزرگتر، از طريق تركيب آنها با استفاده از مضارب 2، 4، 8، 16 و... مي باشد.

هر 8 بيت، بايت را تشكيل مي دهد، كه بايت، حافظه هارد ديسك يا كامپيوتر را نشان مي دهد. ظرفيت حافظه اين وسايل معمولا در واحد مگابايت (يك ميليون بايت) و گيگابايت (يك ميليارد بايت) اندازه گيري مي شود.

سمعك هاي ديجيتالي، به حافظه نياز دارند. بنابراين عملكرد الكترواكوستيكي آنهامي تواند برنامه ريزي شود. اندازه حافظه سمعك ها به كيلوبايت و مگابايت اندازه گرفته مي شود.

پردازشگرهاي سيگنال ديجيتالي:

صدا مثل يكسري از اعداد ظاهر مي شود كه ما مي توانيم صدا را از طريق حساب با اعداد، اصلاح كنيم. براي مثال اگر ما مي خواهيم صدايي با شدت DB 6 را تقويت كنيم، ما بايد تقويت صدا را دو برابركنيم. به سادگي، ضرب هر عدد در 2، اين را انجام مي د هد. براي تقويت بيشتر، ما هر نمونه سيگنال را در عدد بزرگتر ضرب مي كنيم.

بازدید : 508
چهارشنبه 11 تير 1399 زمان : 11:03

تله کویل:

در افراد کم شنوا استفاده از تلفن،می تواند که مایوس کننده باشدسیگنال رسیور تلفن های مرسوم،یک محدوده باندی 300-3000Hz می باشد و بطور خفیف در حدود 70dBSPL تقویت انجام می دهد.در افراد دارای افت شنوایی ملایم،این سیگنال ممکن است که برای استفاده از تلفن مفید باشد.در یک افت شنوایی شدیدتر،بعضی تقویت های اضافی مورد نیاز است خرید سمعک و معمولا با استفاده از تله کویل قابل دستیابی خواهد بود.

تله کویل چگونه کار می کند؟

معمولا سمعک ها و تلفن ها بدون انواع رابط با همدیگر بخوبی کار نمی کنند.این مسئله بدلیل فیدبک است که ناشی از قرار گیری رسیور تلفن در نزدیکی میکروفون سمعک است.چندین روش برای اتصال موثر سمعک ها و تلفن ها وجود دارد.رایج ترین روش،از طریق تله کویل است.تله کویل یک سیم پیچ کوچک است کا از بهم پیوستن سیم ها حول یک هسته فلزی تشکیل شده است که زمانی که تغییر در میدان مغناطیسی صورت بگیرد،جریان الکتریکی را بوجود خواهد آورد.هدف تله کویل آن است که سیگنال های مغناطیسی تولید شده بوسیله ی تلفن های قدیمی تر که رسیور آن بوسیله ی آهنرباهای قدرتمند تحریک می شود را افزایش دهد.تلفن های جدیدتر گاهی اوقات سیگنال های مغناطیسی قوی را حمل نمی کنند اما حاوی قطعات الکترونیکی اضافه ای است که سیگنالی را تولید می کند که با سمعک سازگار است(HAC).بعبارت دیگر،سمعک می تواند که سیگنال مغناطیسی سمعک را تقویت نماید.این حلقه القایی بوسیله ی چندین دور مس بر روی یک میله ی فلزی سیم پیچی شده تشکیل می شود و بوسیله ی تعداد دورهای مس حول میله فلزی تعیین می شود.

میله های بزرگتربه تغییرات بیشتر وکویل های تلفنی بیشتری اجازه می دهد.با استفاده از آمپلی فایر مجتمع برای تقویت قدرت سیگنال،اندازه برای استفاده ی سمعک می تواند که کاهش یابد.قدرت جریان القایی در تله کویل بطور مستقیم به تناوب انرژی میدان مغناطیسی و موقعیت های وابسته به کویل القایی سمعک برای میدان مغناطیسی تولید شده ی تلفن دارد.این بدان معناست که چرا کابران سمعک اغلب بایستی برای تثبیت تلفن های ناشناخته در پیدا کردن نقطه داغ که قرتمندترین سیگنال شنیده شود،تجربه کسب کنند.

سیگنال های مداخله گر(تداخلی):

زمانی که یک سمعک در حالت تله کویل است ، تمامی سیگنال های الکترومغناطیسی کشف و تقویت می شوند.برخی منابع مرسوم مداخله الکترومغناطیسی شامل نورهای فلوئوروسنتی قدرتمند، مایکروویو،تلویزیون،مانیتورهای رایانه،خطوط انتقالی نیرو و مبدل های الکتریکی است.هر کدام از این وسایل الکتریکی،نویز یا استاتیک الکترومغناطیسی قوی را تولید نماید.این استاتیک الکترومغناطیسی می تواند بنحوی در درک تلفن و یا تله کویل مداخله نماید.زیرا قدرت میدان الکترومغناطیسی اغلب به طور قابل توجه با تغییر موقعیت،فرق می کند.گاهی اوقات احتمال دارد مه مقدار نویز با حرکت خفیف موقعیت تلفن و سمعک،حداقل شود. بهرحال،گاهی اوقات طول سیم تلفن،محدوده احتمالی موقعیت ها را محدود می نماید.زمانی که فرد با تلفن صحبت می کند در مجاورت استاتیک الکترومغناطیسی،اغلب ضروری است که تغییر جایگاه ها برای تشخیص جایی که میدان مغناطیسی ضعیف تریم می باشد،صورت بگیرد.گاهی اوقات و در بعضی جایگاه ها،ارتباط تلفنی موثر فقط با تله کویل که قدرت مداخله سیگنال های الکتروغناطیسی را ارائه می دهد، محتمل نیست.از زمانی که تکنولوژی پیشرفت نمود،ممکن است بسیاری از مشکلات تداخلی، با بلوتوث و یا دستگاه های وایرلس مشابه حل گردد.

بازدید : 523
دوشنبه 9 تير 1399 زمان : 10:52

مطمئن شدن از اینکه کودک به طور منظم از دستگاه کاشت استفاده می کنند .

مطمئن شدن از اینکه دستگاه به خوبی کار می کند .

تحریک دائم ، شنیداری گفتار و الگوی خوب زبانی در طول روز

تحریک تولیدی گفتار و زبان کودک

تشویق مکرر کودک به گفتگو

حفظ ارتباط منظم با مربیان مدرسه

شرکت در تکمیل و اجرای برنامه ی آموزشی کودک .

ملاحظات اجتماعی

والدین کودک کاندید کاشت حلزون شنوایی باید از اختلاف نظرها پیرامون کاشت آگاه باشند . بسیاری از اعضای جامعه ی ناشنوا از کاشت حلزون در خردسالان ناشنوای پیش از زبان آموزی جلوگیری می کنند . کاشت حلزون می تواند از عضویت کودک در جامعه ی ناشنوایان جلوگیری کند یا آن را به تأخیر بیندازد .

پس از کاشت کودک به دلیل لزوم تحریک شدید شنوایی و تأکید به مهارت های ارتباطی شنیداری / شفاهی در کودکی ممکن است زبان اشاره را یاد نگیرد یا در جامعه ی ناشنوا پذیرفته نشود . از سوی دیگر کودک ممکن است به آسانی با دنیای شنوا یکپارچه شود . این امکان نیز وجود دارد که کودکان کاشت شده به لحاظ فرهنگی دربه در شوند و به هیچ کدام از دو جامعه ( ناشنوا و شنوا ) متعلق نباشند . همچنین کاشت حلزون شنوایی ممکن است پذیرش والدین درباره ی کاهش شنوایی کودک را به تأخیر بیندارد .

امروزه مناظره و بحث درباره ی کاشت حلزون کودکان در عرصه ی عمومی به همان شدتی است که در 27 ژوئن 1990 بود . هنگامی که FDA عرضه ی دستگاه های کاشت حلزون چند کاناله برای کاشت کودکان 2 ساله را به بازار تأیید کرد .

در آن زمان در پاسخ به تصمیم FDA انجمن ملی ناشنوایان بیانیه ای صادر کرد و ضمن ابراز تأسف تصمیم FDA که علمی ، اصولی و اخلاقی نمی دانست به انتقاد گرفت و در ادامه خواستار رد تأیید بازاریابی شد . خشم مشابهی نیز درباره ی انجام کاشت در کودکان در مقاله ی مجله ی نیویورک تایمز ( 1994 ) ابراز شد.

گزارشگر مجله پس از مصاحبه های متعدد با اعضای جامعه ی ناشنوا عقیده زیر را ابراز کرد :

"کاشت حلزون شنوایی بیش از هر چیز دیگری ، جراحی تغییر جنسیت را به یاد من می اندازد . آیا اگر جنس خواهان واقعاً عضو جنسی را که انتخاب می کنند هستند . آنها شبیه جنس دیگر به نظر می رسند ، نقش دیگری را به عهده می گیرند اما تمامی کارکرد درونی جنس دیگر را ندارند و نمی توانند کودکانی که به لحاظ ارگانیک عضو جنس انتخاب شده باشند را بوجود آورند . کاشت حلزون شنوایی به شما اجازه نمی دهد بشنوید بلکه چیزی شبیه شنیدن فراهم می کند . "

بازدید : 694
شنبه 7 تير 1399 زمان : 13:39

پاسخ های کاملاً متفاوت کورتکس شنوایی در برابر تحریکات الکتریکی در گربه های دچار کم شنوایی اکتسابی و مادر زادی نیز دیده شده است .فعالیت قشری در گربه های کم شنوای مادر زاد بسیار کم تر از گروه دیگر بوده است .

این یافته های حیوانی همراه با شواهدی که از تصویر برداری مغزی در انسان به دست آمده نشان می دهد فعالیت قشری در افراد ناشنوای پیش از سن زبان آموزی بسیار کم تر از افرادی است که پس از دوران زبان آموزی دچار این مشکل شده اند .

نکته جالب مشاهده شده در تصویر برداری های مغزی ایجاد شکل پذیری های میان حسی است به طوری که مشخص شد قیمت سمعک استفاده کنندگان از کاشت حلزون ( مخصوصاً افرادی که استفاده از پروتز خود دارند از کورتکس بینایی برای کمک به انجام وظایف شنیداری خود استفاده می کنند .عملکرد سایکو فیزیکی

از آنجایی که کاشت حلزون اولین مرحله پردازش در حلزون را نگذارند و مستقیماً عصب شنوایی را تحریک می کند ، باید عملکرد سایکو فیزیکی بین شنوایی اکوستیکی و الکتریکی را باهم مقایسه نمود .

1شدت ، بلندی و محدوده پویایی

در افراد با شنوایی هنجار، محدوده ی پویایی شنوایی در حدود 120dB است که می توان این محدوده شدتی را به 200 گام قابل تفکیک تقسیم نمود . در مقابل فردی که از کاشت حلزون استفاده می کند اغلب دارای 10 تا 20 دسی بل محدوده ی پویایی و 20 گام شدتی قابل تفکیک است . در شنوایی اکوستیکی ، رشد بلندی تابعی از توان شدت است در حالیکه در شنوایی الکتریکی رشد بلندی تابع نمایی جریان الکتریکی است . احتمالاً این اختلافات در نتیجه فقدان پردازش های حلزونی است و بنابراین باید در طراحی پروتز کاشت حلزون و fitting آن ، این مسائل را در نظر گرفت

- فرکانس ، زیروبمی و سازماندهی فرکانسی

در افراد با شنوایی هنجار ، رمز گردانی فرکانس به واسطه مکانیسم های زمانی و مکانی صورت می گیرد . کد بندی زمانی منعکس کننده ی توانایی عصب شنوایی در Phase locking با محرکات اکوستیکی تا فرکانس 5000Hz است. در حالیکه کد بندی مکانی منعکس کننده ویژگی فیلتر های حلزونی در جداسازی محرک اکوستیکی به باندهای جداگانه است .

فرکانس مرکزی این باندها بسته به مکان آنها در حلزون متفاوت است و در تمامی مسیر شنوایی تا قشر مغز حفظ می شود . این نوع ارتباط فرکانس – به – ساختار را Tonotopic mapping می نامند.

در کاشت حلزون کدبندی زمانی به واسطه تغییر در سرعت اولیه محرک شبیه سازی می شود . در حالیکه جایگاه الکترودها تا حدودی کدبندی مکانی را بازسازی می نماید . اطلاعات سایکو فیزیکی نشان داده که کدبندی زمانی در کاشت حلزون محدود به فرکانس های 300-500 Hz می شود و کدبندی مکانی نیز به واسطه عواملی چون عمق قرار دادن ردیف الکترود ی ، گره ها و الگوی فیبرهای عصبی باقی مانده متفاوت است -پردازش های زمانی

در گذشته برای ارزیابی توانایی پردازش زمانی از آزمون هایی مانند )Temporal Integratien تلفیق زمانی) یا آزمون کشف فواصل (Gap detection) استفاده می شد . در حالت کلی استفاده کنندگان از پروتز کاشت حلزون در این آزمونها عملکردی مشابه با افراد هنجار یا حتی بهتر از آنها دارند . البته معمولاً در این حالت با پردازش غیر طبیعی شدت همراه است . برای نمونه شیب تابع تلفیق زمانی در افراد با شنوایی هنجار تقریباً 3dB - به ازای هر 2 برابر شدن دیرش تا حدود 200ms - 100 است . در افراد کاشت حلزون شده شیب این تابع کم تر است و به ازای 2 برابر شدن دیرش تقریباً 06 dB.0 کاهش می یابد .

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 342
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 350
  • بازدید ماه : 452
  • بازدید سال : 538
  • بازدید کلی : 2078330
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی